شما نیز آلارمزده میشوید!
پیامهای دریافتی چه از نوع نوتیفهای شبکههای اجتماعی باشد، چه پیامک، چه ایمیلها و چه از نوع هشدارهای صوتی یا آلارمهای سیستمهای ارزیابی و مانیتورینگ، اگرچه برای آگاه کردن و Alert کردن ماست ولی افزایش تعداد آن خیلی زود به یک چالش روانشناختی تبدیل میشود که به اصطلاح به آن “خستگی آلارم” (Alarm Fatigue) یا به تعبیر درستتر آلارمزده [بیزار و بیمیل به آلارم] میگویند؛ که میتواند منجر به کاهش توجه و اهمیت افراد به پیامهای دریافتی شود؛ بعبارتی فرد در مواجهه با انبوهی از پیامهای کاذب یا تکراری شدن روال دریافت آنها دچار خستگی آلارمی میشود. که البته من خودم نیز بارها و بارها به آن دچار شدم و سبب بروز اشتباهات مهلکی هم شده.
×××
این پدیده در محیطهای مختلف از جمله سیستمهای مانیتورینگ، دریافت ایمیلهای اطلاعرسانی، پیامکها و سیستمهای تیکتینگ مانند ITSM هم مشاهده میشود. اما نه فقط در این حوزهها بلکه در تمام زندگی ما چنین پدیدهای رخ میدهد. بوقهای مداوم مانیتورهای تحلیل شبکه، ونتیلاتورها، سیستمهای پزشکی مانیتورینگ علائم حیاتی بیماران، آژیرهای خطر و... نیز هستند که مدام در حال آلارمرسانی به ما فعالیت میکنند.
بخش اعظمی از این آلارمها کاذب یا فاقد اهمیت است و بخش دیگری پراهمیت هست اما چون همواره و همیشه تکرار میشود از مورد توجه قرار نمیگیرند ولی اتفاق مهم اینجاست که با فرض کاذب بودن آلارم یا عدم توجه به آن بدلیل عادت، زندگی آدمها، بیماران، خدمات، داراییها را به خطر میاندازد و میتواند منجر به اشتباهات مهندسی، پزشکی، امنیتی، نظرات و... شود.
بخصوص در ابزارهای مدیریتی نظیر ITIL یک ماتریسی داریم بنام ماتریس RACI که حرف I در این ماتریس یعنی اطلاعرسانی یا Informed کردن. این یعنی وضعیت یک درخواست یا سرویس همواره باید به ذینفعان اطلاعرسانی شود که بحث مهم و حیاتی است. اما آنسوی این اطلاعرسانی، خستگی آلارمی را بهمراه دارد
این آلارمها یا صوتی است یا بصری و یا متنی و حتی حسی است! اگر خوب نشانسیمش کاری هم برایش نمیتوانیم بکنیم.
برای خواندن ادامهی مطلب روی اعداد صفحات زیر کلیک فرمایید...