گزینهی ریپورت و بلاک در شبکههای اجتماعی همان کاری را میکند که افراد متعصب، دیکتاتور مسلک و دولتهای توتالیتر میخواهند بنام حفظ سلامت و امنیت شهروندان از آن استفاده کنند.
محیطهای آنلاین امروزی به گونهای طراحی شده که به کاربران اجازه میدهد تا محتواهای نامناسب، مزاحمتآمیز، یا غیرقانونی را گزارش یا حذف کنند. در اصل تعبیهی چنین چیزی با هدف محافظت از کاربران و کاهش آسیبهای روانی و جسمی است که بواسطهی گزارش محتواهایی که شامل خشونت، سوءاستفاده، تهدید، یا سخنان نفرتانگیز میتوان به آن رسید. همچنین جهت پیشگیری از انتشار اطلاعات نادرست و بهبود کیفیت محتوا نیز کاربرد دارد.
این تا حدودی درست است و به نوعی تعادل بین آزادی بیان و جلوگیری از انتشار محتوای مضر و نادرست را نمایان میکند ولی وقتی حرف از آزادی میزنیم یعنی رهایی بیقید و شرط؛ و وقتی از قید و شرط حرف میزنیم یعنی محدودیت!
پس این اما و اگرها چیزی نیست جز قوانین کشورها و محافظهکاران و الگوریتم فناوریها.
به باور من:
حتی اگر یک عقیده ۱۰۰٪ نادرست باشد، باید اجازه داده شود که بیان شود تا از طریق بحث و مناظره، حقیقت مشخص شود؛ درغیراینصورت اعمال محدودیت بر آن، خود ناقض آزادی است.
×××
برعکس بسیاری که میگویند آزادی حق مطلق است اما باید محدودیتهایی داشته باشد بشخصه تماماً مخالف این پندار هستم. درست است که دنیای فناوری و شبکههای اجتماعی برای ایجاد تعادل بین حمایت از آزادی بیان و حفظ امنیت و سلامت کاربران در تلاش است ولی این تعادل معمولاً از طریق سیاستها و دستورالعملهایی که برای استفاده از این پلتفرمها تنظیم شده و اعمال میشوند بطور تمام و کمال ناقض آزادی است.
چیزی که منتقدان این رویکرد را آزار میدهد این است چرا باید وقت و انرژی خود را بابت فهماندن چیز نادرستی به ناشر آن چیز، هدر دهیم؟ پاسخ این است اگر نمیخواهید درگیر بحث و مناظره شوید بهترین کار، نادیده گرفتن است نه حذف ناشر یا محتوایش!
×××
محدودیت آزادی نواقضی دارد که قابل چشمپوشی نیست:
• در ابتدا سبب سانسور و سرکوب دیدگاهها میشود.
• تعیین الگوریتم محتوای درست از نادرست، نادرست است! مشخص کردن اینکه چه چیزی صلاح است و توسط چه کسی و بر چه اساسی تعیین شده تا چه محتوایی باید محدود یا حذف شود؟ چه براساس تحلیل انسانی و یا الگوریتم ماشینی میتواند مغرضانه و غیرشفاف باشد.
• علاوه بر آن ایجاد هر محدودیتی، خطر ظهور فضای بسته و ایزوله را فراهم میکند. ایجاد فضاهای بسته و ایزولهای که در آنها کاربران تنها با دیدگاههایی که با دیدگاههای خودشان همسو هستند، مواجه میشوند که به پدیدهی "اتاقهای اکو" معروف است و باعث میشود صدای شما به دیگران و صدای آنها به گوش شما نرسد.
این یعنی فرض کنید شما عاشق محیط زیست هستید با گذشت زمان، به طور کامل درگیر این فضا میشوید و اطلاعاتی که دریافت میکنید اکثراً از منابعی است که نظرات و دیدگاههای مشابه را تأیید میکنند و کمتر با دیدگاهها و نظرات متفاوتی در مورد محیط زیست روبرو میشوید که این میتواند منجر به کاهش توانایی شما در ارزیابی یا بررسی دیدگاههای متفاوت شود. بعبارتی شما در اتاق اکو فقط صدای خودتان را میشنوید! بقول معروف وقتی پاریس را دیده باشی نمیتوانی از بدی یا خوبی شهرهای دیگر سخن به میان آوری!
• و در آخر خطرات دموکراتیک را بهمراه خواهد داشت. محدودیتهای اعمالشده بر آزادی بیان میتوانند تهدیدی برای دموکراسی تلقی شوند، زیرا یکی از اصول اساسی دموکراسی امکان بحث و تبادل آزادانهی ایدهها و دیدگاهها است.
اما سوال مهم این است آیا از آزادی بی قید و شرط، سواستفاده میشود؟ پاسخ: بله! و این محدودیتها هم برای جلوگیری از سوءاستفاده تدوین شده.
پس آیا نباید آزادی را محدود کرد؟ پاسخ: خیر! چون خود محدودیت هم سبب سوءاستفاده میشود.
راهکار چیست؟ باید بیشتر آموزش و آگاهی داد.
وقتی شما آگاه باشید؛ وقتی با طیف متنوعی از دادهها مواجهه شوید وقتی با درک جامع و به دور از اتاق اکو باشید دیگر خودتان مختارید تصمیم بگیرید در برابر با اطلاعات غلط و یا سایر محتواها چه واکنشی نشان دهید که هم صداهای مختلف را شنیده باشید، هم آسیب روحی و روانی نبینید و هم بتوانید اطلاعات درست را از غلط را سوا کنید. اگر قادر به چنین کاری نیستید پس ناآگاهید!
آموزش و آگاهی دربارهی موضوعات مختلف و توانایی تفکر انتقادی در مقابل اطلاعاتی که دریافت میشود، بسیار اهمیت دارد. این کار میتواند به افراد کمک کند تا بتوانند بین اطلاعات درست و غلط تمایز قائل شوند و به طور مستقل از دیدگاههای مختلف بررسی کنند.
محدویت سوار شده بر آزادی، دیگر اسمش آزادی نیست!
www.Soroushane.ir
[…] که هم بلندگو نباشی؛ هم زمان را زیاد هدر ندهی و هم درون اتاق اکویی که فقط صدای خودت را میشنویی گرفتار نشوی!×××"نظریهی […]