از ریاضی این را فهمیدم که صفر برابر با هیچ نیست؛ بلکه نشاندهندهی مقداری است که اکنون ندارد؛
صفر، لحظهی حال است؛ یک اکنون که درحال رفتن به گذشته یا آینده است.
صفر، یک مقدار بیمقدار است و این یعنی دست ماست که چه مقداری به آن بدهیم تا صفرصفر نباشیم.
دست ماست چه حالی داشته باشیم؟ تا گذشته را تداعی کنیم یا آینده را.
×××
صفر، هم مرز است و هم مرکز.
صفر، شروع است حتی اگر به پیش از آن سقوط کرده باشی یا به پس از آن، صعود؛ چون قبلش میتواند منفی باشد و بعدش مثبت.
درست شبیه زندگی!
×××
از پایین بیایی و به صفر برسی بُردی؛ در صفر بمانی و به پایین نروی بُردی؛ از صفر بزنی بالا هم بُردی!
با اینحال آخرش هم به صفر میرسیم؛ چون صفر، مرگ است!
صفر، انتهاست!
فقط تو دیگر آن را مقداردهی نمیکنی مگر توسط دیگران.
www.Soroushane.ir