از نظر من همهی آدمها خاکستریاند؛ هیچکس سیاه یا سفید مطلق نیست؛ حتی آخوندها 🙂
ازاینرو با همه دوستم؛ پیر، جوان، بچه، مرد، زن، دختر، پسر، مذهبی، همکار، بیدین، خارجی، دوست، دشمن، آشنا، بیگانه و...
ولی تعداد دوستان صمیمیام در تمام چهار و نیم دههی عمرم، کمتر از انگشتان یک دست است.
×××
میگویند مادر، رفیق بیکلک است ولی مادران سمی بسیاری دیدم که پرکلکتر از هرکس دیگرند.
یک رفیق بیکلک میتواند همهی آن چیزی باشد که از دنیا میخواهیم!
×××
شاید ملاکهای سختی برای انتخاب رفیق صمیمی دارم:
۱. اول اینکه نه از دماغ فیل افتاده باشد، نه از دماغ علم، نه از دماغ ثروت، نه از دماِغ قدرت و نه دماغ خانوادهی آنچنانی.
۲. فرتوفرت به من زنگ نزند؛ که از تلفن بیزارم.
۳. پایهثابت مسافرت باشد و بوقت مسافرت نهایت همکاری را بکند نه اینکه کونش را تخت بر زمین کند تا ازش پذیرایی کنم.
۴. باید از وضع مالی و حریم خصوصیام و خصوصیاش چیزی نگوید.
۵. فرد موفق یا هدفداری باشد.
۶. اهل حسابکتاب دنگیدونگی باشد.
۷. وقتی میلم کشید مهمانش کنم اصرار بر تعارف مضحک "بذار من حساب کنم" نکند؛ که نفرت دارم از این جمله.
۸. فقط بوقت تنگ یادم نکند.
۹. وقتی پیشم نشست، مدام ضجه و غر نزند.
۱۰. تمیز و خوشبو باشد.
۱۱. الکی نه از خودش و نه از من تعریف نکند؛ که شديدا اذیت میشوم.
۱۲. وقتی چیزی ازم خواست بدون مقدمه و دسیسه بگوید.
۱۳. چشم و دل سیر باشد.
۱۴. جنبهی کلمات رکیک شخصی [و نه خانوادگی] را داشته باشد و چسکلاس بازی در نیاورد.
۱۵. صادق باشد حتی اگر منفعتی برای فقط خودش متصور است.
۱۶. نه از بالا مرا نگاه کند نه از پایین!
۱۷. سعی کند موفقتر باشد که پیشرفت روزافزونش حسابی کیفورم میکند.
۱۸. حسود نباشد و دروغ نگوید.
۱۹. رک باشد و صریح و امانتدار و خیلی خودمانی.
۲۰. از چیز خودش بالا برود نه از چیز این و آن.
×××
و شوربختانه رفیق کمی اینگونه هست که من میخواهم، همین باعث شده اکثر مواقع تنها باشم!
www.Soroushane.ir