با اینکه توی نانوایی کار میکردم و روزی ۵۰ نان لواش به منزل میآوردم اما چتر شدن مداوم مهمانان و همسایگان (باتوجه به مهمانپذیر بودن بیش از حد مادرم)، جمعیت بالای خودمان و مهمتر از همه نانخور بودن اکثر مردم در آن زمان که تمایل به پخت غذاهای نانی داشتند و البته عدم وجود برنج و امثالهم، سبب میشد آن ۵۰ نان تا غروب هم نرسد و دقیقاً شبهنگام دم درب خانهی همسایه بودیم تا چند قرص نان به ما قرض دهد و فردا، روز از نو روزی از نو.
×××
تعامل ما با همسایگان همین بود. آنان طی روز میآمدند منزل ما و نان و آشدوغ و آبگوشت و یتیمچه بر بدن میزدند و ما غروبها عین یتیمچه درب خانهی آنان میرفتیم تا ازشان چند تا نان قرض کنیم که شب گرسنه نخوابیم! 🙂
×××
بعبارتی تعامل ما تعامل قرضی بود. درست شبیه لایک قرضی این روزها در شبکههای اجتماعی.
در کلامی دیگر، برای اینکه شب گرسنه نخوابی باید لایک قرض کنی و صبح هرچه لایک داری را هم در ازای قرض دیشب پس دهی و هم اگر شبیه مادرم خیلی مهمانپذیر باشی آنان را دعوت میکنی به بلعیدن لایک مجانی.
×××
دوستان عزیزم، چندان اهل لایک یا کامنت بدهبستانی نیستم، هرجا مطلب درخوری ببینم نظرم را مینویسم و لایکی هم به برخی مطالب دارم.
خوب میدانم با این شیوه، تیشه به ریشهی خودم و شبکهسازی میزنم.
چراکه هستند کسانی که چند سال بعد از من به جایی چون لینکدین پیوستهاند اما فالوورهایشان به صدهزار هم میرسد ولی من در همان رشد اندک، باقیام.
×××
ولی فارغ اینکه مطالبم را میپسندید یا نه؟ و یا با شیوهی رفتارم موافقید یا خیر؟ تلاش میکنم دانستیهایم را با شما درمیان بگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. چون دنبال دیده شدن نیستم و دنبال یادگیری بیشترم.
بنابراین بیشتر از لایک شما دوست دارم نظرات و دانستنیهای موافق یا مغایر با نوشتههایم را بنویسید تا بیشتر بیاموزیم.
×××
من اگر گرسنه باشم، فقط گرسنهی یادگیریام!
www.Soroushane.ir