اینکه منشا انسان از حیوان است حتی پیش از داروین و دوستان، توسط ابوریحان بیرونی، ملاصدرا، آناکسیمندروس یونانی نیز مطرح شده بود.
چیزی که همگی با ادبیات مختلف بر آن توافق نظر دارند این است که یک حیوان نفهم مبدل به یک حیوان فهیم بنام انسان شده.
×××
فهمی که در کدهای ژنتیکی ما حک و موروثی به نسل فعلی منتقل شده؛ این یعنی در بدو تولد همگی انسانی هستیم که پتانسیل فهیم شدن را داریم زیرا کد فهم در ما کار گذاشته شده.
کدی که تا در برابر دانش و تجربه قرار نگیرد باز نمیشود. بعبارتی فهم، ژنتیکی است و همگی این ژن را داریم. با این تفاوت که این ژن بعد از بزرگ شدن ما میتواند ژن بد شود یا ژن خیلی خوب و حتی عالی.
×××
این یعنی در آغاز تولد و حتی اندکی پیش از آن، مجهز به یک فلش بینهایت گیگابایتی هستیم که خالی است.
پر شدن این فلش یعنی جمعآوری اطلاعات از منابع بسیار و پردازش آن، که وظیفهی دارندهی این فلش است تا خود را به ژن خوب هدایت کند.
×××
با اینحال پس از مرگ، اطلاعات این فلش غیرقابل بازیابی است مگر اثر عمر، طی زندگی از تو بجای مانده باشد.
و ژن خوب بعد از مرگ ما ریست توفکتوری میشود و نسل بعد نیز فقط مجهز به یک فلش بینهایت گیگابایتی است که خالی است و باید او نیز پٌرش کند تا به ژن خوب برسد.
×××
با اینحال ما با همان فهم، ژنتیک را فهمیدهایم. این یعنی خودشناسی و خودروشنی.
ژن فهم، موروثی است ولی ژن خوب ساختنی است!
www.Soroushane.ir