هادی احمدی (سروش):

اکسیر جوانی، ماندگاری، مومیایی کردن، پیشرفت علوم پزشکی و مهندسی، سفر به فضا، ساخت بناها و شاهکارهای عظیم و... همگی تلاش انسان است برای جاودانگی!
×××
جاودانگی در فرم فیزیکی، یعنی ثبات بدن فرد تا قرن‌ها و یا حتی تا ابد؛ و در فرم روحی یعنی ماندگاری نام و اندیشه.
با این حال‌ مردم له‌له می‌زنند تا بیشتر عمر کنند. آنان بیشتر از فرم روحی جاودانگی، دنبال فرم فیزیکی آن هستند.
آدمی دوست دارد هرگز نمیرد و بدنش در طبیعت به فنا نرود.
شاید تنها کسی که هرگز نمی‌میرد آن‌کسی‌ است که دلش زنده شد به عشق!
×××
ولی چرا می‌خواهیم جاودانه باشیم؟
فلاسفه می‌گویند میل به لذت بیشتر، بالندگی و شادمانی مهم‌ترین علت نیاز آدمی به جاودانگی است.
ادیان این را میل فطری و الهی می‌دانند و آن را به جهان پس از مرگ و چرخش دوباره بازآفرینی کردند.
اما آیا تا ابد لذت بردن خوش است؟ آیا با فرض چنین چیزی انسان با موج سینوسی زندگی‌اش، از لذت دچار خستگی، گسست و دلزدگی نمی‌شود؟
×××
بنظر من هم تلاش انسان برای جاودانگی کسب لذت حداکثری از زندگی هست اما‌ نه فقط لذایذ شهوانی و حیوانی، بلکه لذت کشف.
فکر می‌کنم انسان در برابر بزرگترین مجهول زندگی که "مرگ" است چنان ناتوان است که قرن‌هاست دوست دارد بر آن غلبه کند.
بعبارتی لذت پی بردن به این مجهول آن‌چنان شیرین و ارزشمند است که برایش هر کاری می‌کند.
باور دارم اگر این مجهول را بیابیم دیگر زندگی نخواهیم کرد!
×××
ولی همانطور که پیش‌تر گفتم، جاودانگی فیزیکی ما در تداوم نسل انسان است که نسل به نسل به احتمال یافتن این مجهول نزدیک می‌شود یا می‌تواند مرگ را به تعویق بیندازد.
با اين حال به ظن من شاید با تعویق اندکی زمان مرگ، صورت مسئله از بین برود اما اصل قضیه حل نمی‌شود، حتی اگر‌ نیمی‌ ربات باشیم و نیمی انسان.
جاودانگی فیزیکی، تداوم نسل است برای سفر از مبدأ به مقصد؛ درست‌ شبیه پروانه‌های ‌شهریار که پیش‌تر راجع‌به آن گفته بودم.
بعبارتی جاودانگی فیزیکی، فردی نیست بلکه جمعی یا فرد به فرد است!
×××
با همه‌ی‌ علاقه‌ام برای زنده ماندن در هزاران سال بعد، باز می‌اندیشم خب کی چی؟
چرا من باید تا ابد باشم؟ [چه ابد این جهان، چه ابد جهان پس از مرگ]
بهتر نیست من جاودانگی روحی‌ام را در اثر عمرم خلق کنم؟ بهتر نیست قدری زندگی کنم و اثر عمرم را بسپارم به نفر بعدی بعد از خودم؟
این‌گونه‌ من جاودانه‌ام همچنان که او جاودانه است!
×××
جاودانگی فیزیکی، در این جهان است و نه جهان پس از مرگ؛ آن هم نه به شکل جاودانگی بدن تا ابد، که جاودانگی بدن‌هاست تا ابد.
×××
ما مقدار این مجهول را هرگز نخواهیم یافت. مگر آن‌که چنان ربات‌های هوشمندی بسازیم که آنان پس از نابودی انسان در فرم فیزیکی بتوانند جاودانه زندگی کنند.
با اینحال در ساختار انسانی، جاودانگی با خلق اثر عمر مقدور است؛ اثر عمر، گاهی یک فرزند است و گاهی یک هنر یا علم؛ چون جاودانگی یا فیزیکی است یا روحی!
www.Soroushane.ir


5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
trackback

[…] ارتباط بین نوشتن، گفتن، خلق آثار، و آپلود ذهن در حافظه‌ی جمعی به‌وضوح نشان‌دهنده‌ی این است که ذهن ما از طریق تعاملات و تولیداتمان در حال جاودانگی است. […]

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
1
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x