یک کیلو عدس فلهای ارزان خریدیم؛ عدسهایی که ظاهری سالم داشتند ولی شپش یا حشرات ریزی چنان در مغز عدس فرو رفته بودند که فقط هنگام پختن از آن بیرون میآمدند. البته عدس بهتر وجود داشت ولی پول دانشجوها به آن قد نمیداد.
تمام دوران دانشجویی، سوپ عدس شپشی میخوردیم!
آنقدر حجم دانههای عدس شپشی بالا بود که بجای پاک کردن عدس از شپش، شپش را از عدس پاک میکردیم! 🙂
×××
درس عبرتی شد تا کمتر عدس فلهای بخریم. این بار عدس بستهبندی شدهی ارزانقیمت خریدیم با چارتا دانهی عدس کمتر بخاطر جلدش! ولی این بار هم پای سوسک در آن بود.
احتمالاً روی مین رفته بود و فقط پایش بجای مانده.
پای خشکیده.
میشد با عدس و پای سوسک هم یک سوپ چینی درست کرد؛ مغذی هم هست. سوسکی که برای رسیدن به اهدافش یک لحظه از حرکت نمیایستد حتماً پای خوشمزه و پر از ماهیچهای دارد!
احتمالاً اگر خود سوسک زنده میبود با واکر یا عصا راه میرفت؛ یا شاید هم هنگام از دست دادن پایش و دیدن بدن بیپا، وحشتزده جانش را هم از دست داده باشد معلوم نیست.
خوبی عدس بستهبندی شده این بود که فقط عدس را پاک میکردیم از پای سوسک و کاری به پای سوسک نداشتیم.
×××
هرچه هست چیزی که ارزان است چه فلهای عرضه شود و چه بستهبندی شده، درهرحال یک جای کارش میلنگد.
بستهبندی اگرچه برندسازی است و شکل و فرم میدهد به محصول؛ ولی وقتی فاقد ارزشهای استاندارد باشد کم از فلهای فاقد کیفیت نیست.
با اینحال کیفیت همیشه فدای کمیت میشود. وقتی به دنبال چیز ارزان باشی انتظار چیز باکیفیت را نکش؛ چراکه کسی که چیز باکیفیتی عرضه میکند انتظار ندارد قیمت ناچیزی هم نصیبش شود..
×××
این یک معامله است.
هر گرانیی بیدلیل نیست؛ همچنان که هر ارزانیی نیز بیدلیل نیست!
با اینحال بطور میانگین انسانها اعم از ثروتمندان و فرودستان به یک اندازه عمر میکنند با اینکه یکی گٌل بازار را خورده و یکی گول بازار را!
و این چیز عجیبی است!
www.Soroushane.ir