باتوجه به اینکه مردادماهیام و چلهی تابستان به دنیا آمدم ولی عاشق هیچ فصلی نیستم بجز زمستان.
زمستان از دید هنرمندان چون بهار و خزان، چندان فصل شاعرانهای نیست.
زمستان یعنی سراسر لٌختی و عریانی درختان. یعنی سرما. یعنی سپیدیی که حتی برای شکنجه استفاده میشود.
زمستان، مرگ است.
ولی همهی اینها در نظرم نارواست و زمستان یعنی عشق.
زمستان و یک تصویر برفی، دلم را آنچنان میبرد بسوی ناکجاآباد که قابل وصف نیست.
هیچ تصویر و تابلویی از زمستان نیست که مرا میخکوب نکرده باشد...
×××
تهران و شبش؛ زمستان و برفش...
ببار ای برف...
ببار ای برف سنگین!
www.Soroushane.ir