هادی احمدی (سروش):

من دل از هر که بریدم به تماشای ‌تو بود
نفست حبس و دلم غرق نفس‌های تو بود
من شدم خانه‌نشین و تو که دیوارنشین
شده‌ام عاشق سیمای تو ای عکس، ببین!
شاید این عکس تو شد علت دلدادگی‌ام؟
که همین عکس خدایم شد و در بندگی‌ام
تو شدی قاب به دیوار و منم قاب به تو
ماه و ماهی که تویی، دل شده قلاب به تو
نقش بر قاب شدی من شده‌‌ام نقش زمین
به تماشای نگاهت که نشستم به کمین
×××
دیدم این قاب به حرف آمده از حرف دلم
مگو از عشق، تماشاگر من چون خجلم!
طعنه‌ای بر زده این عکس به احساس تنم
من که پوچ از غزل و صحبت هر مرد و زنم
من فقط ‌عکسم و ‌بیچاره چه خواهی تو‌ ز‌ آن؟
جان چه جویی تو ز عکسی که تهی هست ز جان؟
شده‌ام من که اسیر تن دیوار گچی
تو به دنبال غزل گردی و دنباله‌ی چی؟
مشو دلخوش از این قابم و این عکسِ قشنگ
نه دلی دارد و جانی، که فقط هست که سنگ
برو بیرون دمی، تا نشود آن دلِ تنگ
جان من! با دل و احساس خودت هیچ نجنگ
من تهی بودم و هستم همه شب از تب دل
من فقط عکسم و گستاخ نی‌ام، هم که خجل
×××
گفتم ای عکس، تو ‌برعکس پٌر از وسوسه‌ای
یک نگاهی و ندانی که پٌر از فلسفه‌ای
شد که دیوار، گلستان همه دم با نظرت
تا ته عمر نشینم همه شب منتظرت
گر نبودی که به دیوار گچی رو نکنم
من به دیوار گچی یک نفسی خو نکنم
میخ در پشت همین قاب نگه داشت تو را
نگو میخکوب شدم بر رخ این قاب چرا؟
از لب و موی ‌سر و چشم تو تا ژست تو باز
همگی پر شده از زندگی و صحبت و راز
تو به میخی شدی وصل و منم آن وصل به میخ
میخ چشمان تو دارد خبر از هر بٌن و بیخ!
×××
مشو میخکوب، بغل گیرمت ای عکس به دست
قاب این عکس‌ به یکباره که افتاد، شکست!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
trackback
9 ماه قبل

[…] استفاده می‌شود.×××مثال:در پست قبلی شعری که بنام “قاب عکس” نوشتم، پرسش‌های رتوریک به شکل گسترده در آن به کار […]

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
1
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x