توی شهر ما یک مقبره بود بنام "سی نینی"؛ با این تلفظ بخوانیدش: Say Nayni.
احتمالاً اختصار سید ناصر نیمایی یا سید نینواز نیمکتی یا همچین چیزهایی است؛ منکه نمیدانم و اسم دقیقش معلوم نیست ولی به همین سی نینی مشهور بود. 🙂
فکر کنم هنوز هم آنجاست.
×××
سی نینی، یک آدم تقریباً مجهولالهویه است؛ اما به گفتهی برخی، بسیاری را حاجتروا کرده.
نه امامزاده است نه امام. یک سید معمولی است ولی حسابی بزرگش کردهاند؛ آنچنان که حول قبر او، یک پارک ساخته شده که پاتوق هر پنجشنبهی زنان چادری است؛ که عین کلاغان سیاه، سرتاسر پارک را در تصرف خود دارند؛ دختران جوان و دم بخت هم به ناچار که کل هفته در پستوی خانه زندانیاند این پارک را راه مفری برای تنفس میدانند.
با اینحال به هر قصد و غرضی هست همگی سی نینی را زیارت میکنند و از او حاجتی میخواهند.
×××
این پارک بهدلیل اینکه فقط خانمها به آنجا میروند به پارک پستانداران معروف است. چون اثری از مردان در آن دیده نمیشود؛ بجز قبر مردی که در آن خوابیده.
گویی آن مرد خوابیده در گور، حاجت تمام زنان زنده و بیدار روی گور را میدهد! و این درد عجیبی است...
اعتقاد است و کاری ندارم به آن.
×××
گفتم شاید زنان، چون بیشتر معتقد و متدین هستند به زیارتش میروند؛ و شاید چون فقط زنان میروند پس او نیز فقط حاجت آنان را برآورده میکند؟
اما دیدم عکس سی نینی توی تاکسیهای برخی پیرمردان هم آویزان است و پسران جوان نیز بدشان نمیآمد که به آن پارک بروند؛ منتها چون اسم آنجا پارک پستانداران لقب گرفته بود و چون پسران جوان خود را پستاندار نمیدیدند، لابد از خجالت به آنجا نمیرفتند! 🙂
فقط هر پنجشنبه از دور، دختران جوان را دید میزدند تا هم زیارت کنند و هم حاجتشان برآورده شود!
www.Soroushane.ir