اسب رم کرده با اسبی که رام نشده، شبیه هم نیستند. اولی اهلیِ وحشی شده است اما دومی وحشیِ اهلی نشده است!
انگار حذف یک الف، وضعیت اسب را تعریف میکند؛ این الف شبیه چوب بالاسری است!
اسب رم کرده، اسب رام شدهای بوده که اکنون عصبانی است و سعی میکند خود را از بند و قید صاحبش اندکمدتی رها کند؛ تا فروکش کردن عصبانیتش.
اما اسب رام نشده اسب آزادی است که همیشه از هر قیدوبند و صاحبی رهاست چه عصبانی باشد چه نباشد. چه بخندد و چه بگرید و چه بچرد.
×××
راستش من از زیر سلطه رفتن نفرت دارم. درست شبیه یک اسب وحشی که رامشدنی نیست.
حتی دوست ندارم مدیون محبتهای کسی باشم؛ چون معتقدم در بند بودن و اسیری، ظلمی است ناروا حتی اگر ما اسیر خوبیهای کسی باشیم!
×××
فکر نمیکنم بدهی کسی، گذاشته باشد شب راحت بخوابم. به هیچکس بدهکار نیستم و اگر بودم تمام اولویت زندگیام بدهی اوست.
ولی تا دلتان بخواهد طلب دادهام طلبهایی که اولویتم نیستند.
×××
یکی به دیگری دستور داده بود: "فلانی، لایکتو بردار!؛ یا فلانی، نظرتو پاک کن. یا فلانی، فلانی رو بلاک کن! "
او نیز اطاعت امر کرد!
در جریان #مهسا_امینی نیز جبههی ارزشیها و ضد ارزشیها در لینکدین هم میجنگیدند. خب این وسط هر دو طرف همدیگر را با فرمانی از بالا(!) بلاک میکردند.
آن زمان هم من موافق این رفتار نبودم. با اینکه از ارزشیها دل خوشی ندارم.
ولی کسی را بلاک نکردم مگر اینکه خودش بلاکم کرده باشد و به کسی نگفتم لایکت را بردار یا بگذار یا چنین بنویس و یا چنان ننویس.
×××
یکی از بدیهای شبکهسازی همین است که مدیونی و مقروض؛ و اطاعتپذیری از دستورات از بالا. از آن الف همیشگی و از آن چوب روی سر....
آنچنان که برای از دست ندادن آنان یا برای بدست آوردن مهر و دلشان گوش به فرمانش میشوی و تصمیم خودت را نادیده میگیری.
خودت باش. آزاد. رها. تصمیم غلط یا درست گرفتی بایست پایاش ولی فرمانپذیر نشو که تسلط بر دیگری طعم قدرت است!
اگر چیزی خواستی بنویسی بنویس و اگر خواستی خودت پاکش کن. نه به دستور کسی!
من که اسب وحشی بدون افسارم. ولی اگر اسب اهلی هستی افسارت را دست هیچکس مده. یا لااقل دست همه نده!
×××
حس میکنم آدمها شبیه یک شهرند. یکی شهرش چراغانی است؛ یکی بیابانی! یکی پرشور و طوفانی و یکی کولی و آنی.
وقتی اتفاقی یا بهعمد گذرت به شهر کسی میافتد این او نیست که تو را بیرون میکند اگر کرد مهمانپذیر نیست.
شهری به دلت بنشیند ازش دیدن میکنی. ننشیند نمیکنی. شهری که تو را بیرون کرد شهر نیست! اما اگر خودت به هر دلیلی رفتی ایرادی بر آن شهر وارد نیست و خودتی و خودت. پس گوش نده به کسی که گفت نرو یا نمان.
×××
ذهن من شبیه شهری است که همیشه دروازههایش باز است. هیچوقت آن را نبستم به روی هیچکس. یک شهر از هفتدولت آزاد است و البته نه ورودیاش عوارضی دارد و نه گمرگی.
ماندی خوش آمدی و رفتی هم خوش آمدی. همین "خوش آمدی" در پارسی در هنگام آمدن و رفتن یکی است!
www.Soroushane.ir