مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه با این ضربالمثل زندگی میکنند:"اگه نمیتونی متقاعدش کنی، خب گیجش کن! "
×××
استفاده از ابتکارات بیشازحد، معماری پیچیده، مفاهیم سقیم و دشوار، کلمات ناآشنا و مبهم و جزییات فنی، درک بسیاری از چیزها را ناممکن میکند و حداقل برای برای فهم چنین چیزهایی نیاز به مدرک دکترا داری؛ ازآنجایی که همه مدرک دکترا ندارند در چنین شرایطی بجای درست متقاعد کردن دیگران میروی سراغ گیج کردن!
×××
کاربرد "گیجش کن! "تقریباً در همهجای زندگی ما حضور دارد؛ در جذب سرمایه، در عدم رفع مشکل کاربر، در فروش، در سیاست و حتی در جلب توجه همسر یا معشوق.
برویم سراغ یک داستان کلیشهای اما واقعی...
×××
دختر جوانی از یک آقای پولدار خوشش آمد و با او رفیق شد؛ اما میدانست که قرارست فقط چندصباحی با او باشد و قرار نیست با او ازدواج کند؛ ولی وقتی آقای شوگر ددی جوگیر(!) بعد از دوسه بار قرار ملاقات، احساساتی شد و از او پرسید:"تو که منو دوست داری با من ازدواج میکنی؟"
دخترک دیگر چیزی برای متقاعد کردن نیافت!
×××
دختر که میداند نمیتواند او را متقاعد کند شروع میکند به گیج کردن و میگوید:"من تو رو دوست ندارم؛ چون تو بیشتر از یه دوست خوبی برام! تو نامزد من نیستی، اما اگه من کسی رو یه روز بخوام باید مث تو باشه. دوست دارم وقتم رو با شما(!) بگذرونم و با تو صحبت کنم، چون بهخوبی ازم مراقبت میکنید و منم با همهی عشق کنارت میمونم، اما نمیتونم خودمون رو بهعنوان یه زوج تصور کنم. ولی مطمئن هستم که هر دختری خوششانس خواهد بود که شما رو بهعنوان دوستپسر داشته باشه و حتی باهاش ازدواج بکنه، ولی ظاهراً بهعنوان دوستپسرم باقی میمونی. هرچند خودم دوست دارم ازدواج کنیم فقط شرایطش رو نداری یا نمیدونم شرایطش رو ندارم و من هم اینقد خوششانس نیستم که زن یه مرد خوب مث تو باشم به نظرت این شانس، به من رو میکنه که یه روز باهات ازدواج کنم؟"
×××
خب اینجا مشخص شد که او قادر به متقاعد کردن طرف مقابل نیست جز گیج کردنش! به نحوی که نه من، نه شما و نه او نفهمیدیم آیا این دختر پاسخش مثبت است یا نه!؟
در سیاست حکومت ایران و در برنامهی ساخت بمب هستهای هم همین داستان را داریم.
×××
یکی از دلایل عدم جلب حمایت مدیران ارشد توسط مدیران فناوری اطلاعات این است که چون نمیتوانند آنان را متقاعد کنند پس گیجشان میکنند!
آدمها با گیج شدن ممکن است آن لحظه برای از سر واکردن شما موافقت چیزی را اعلام کنند؛ اما حمایت همیشگیشان را هرگز به همراه نخواهید داشت؛ چراکه متقاعد نشدهاند و یک نگرانی و یک علامت سؤال بزرگ همیشه در ذهنشان باقی خواهد ماند که هرجایی لازم باشد عود میکند و عین راهزن سر راهتان سبز میشوند!
×××
بدترین اجرای ITIL که تابهحال دیدهام، سازمانی بود که پروژهی فشردهای را برای اجرای پانزده فرایند در یکزمان کوتاه آغاز کرد. پسازاین پروژه، آنچه را که انتظار داشتند به نتیجه نرسید و هم خودشان و هم کاربران بهشدت احساس دلزدگی و خستگی میکردند و علاقهی آنان برای تداوم کار از دست رفت و نهتنها سراغ اجرای باقی فرایندها نرفتند بلکه همگی به حالت قبل از شروع پروژه بازگشتند!
×××
گیج کردن، یکی از میانبرهاست که وقتیکه پاسخی نداریم از آن استفاده میکنیم.
ولی تا جایی که میتوانید دیگران را شفاف متقاعد کنید؛ اگر نشد سکوت کنید و یا از تفهیم زورکی و سردرگمکننده دست بکشید یا اینکه از او بخواهید بیشتر مطالعه کند تا به نقطهی صفر قبل از آن برنگردید.
www.Soroushane.ir