جریان چیست؟ چرا خوبی میکنیم خوبی به ما رو میکند؟ و چرا بدی میکنیم بدی؟ اصلاً این صحت دارد یا توهم است؟
اگر صحیح است پس اینهمه آه یتیم و مظلوم کجا میرود؟ به آهدان تاریخ!؟
×××
چطور هنگامیکه فلانی بلایی سرش آمده سریع میگوییم: "آها این تاوان اون بدیهاشه! "؟
یا فلان خیر از بس کار خیر کرده که "خدا هی بهش میده! " او نیز بر سر در ماشین یا خانهاش تابلویی نصب کرده "هذا من فضل ربی! "
اگر خوبی، خوبی است و تاوان بدی، بدی؛ پس چرا هیتلر که خارومادر کل یهودیان را جلوی چشمشان آورد خارومادرش جلوی چشمش نرفت؟ یا بسیاری از قاتلان و ظالمان تاریخ و دیکتاتورهایی که همین الان هم داریم.
×××
کارما در فلسفهی هندو و بودایی معادل کلمهی نصیب در فلسفهی یونانی؛ و در باورهای مذهبی ادیان ابراهیمی به معنی "قضا و قدر و آخرت" و همچنین مترداف "هماهنگی با جریان طبیعی" در فلسفهی چینی یا کنفوسیوسیسم است.
و البته "به حق ۵ تن! ابوالفضل و... " هم مرسوم است و شاعران زیادی نیز آن را ریختند در دجله که ایزد در بیابان دهد باز!
این یعنی آدم باش و بدی نکن وگرنه کونت پاره است!
×××
این واژگان همگی یک معنی را میرسانند که یعنی نتیجهی اعمالت را چه در این دنیا و چه آخرت پس میدهی و همگی در یک چیز مشترکند اینکه پاسخ از بیرون میآید!
×××
ولی این قسم از واژگان که از باورهای مذهبی و سنتی مردم برآمده نه پایهی علمی دارد و نه حقیقت.
یک دلخوشی بیخود و یک خودفریبی دوستداشتنی است. بااینحال چرا ادیان و فرهنگها درحالیکه ترویج این باورند؟
چون مردم همواره از احقاق حق عاجز بودند و چون نه دولت، نه قدرت حاکم و نه خودشان توانایی مطالبهی حق را نداشتند آن را واگذار کردند به عناصر خیالی.
به عبارتی آدمهای بد با اعمال بدشان را میسپردند دست همان عناصر.
از طرفی مردم را باید به این سمت برد تا خوبی بکنند وگرنه با این حجم از آدمها و بدیهایشان، حیاتوحش پیش حیات انسانی لنگ میانداخت!
نمیشود بهسادگی به یک احمق یا یک آدم شرور فهماند که انسان باش. بنابراین گاهی ناچارید که از چیزهایی کمک بگیری که او را اندکی سربهراه کند.
×××
بااینحال من ندیدم کسی که در حقم بدی کرده، خدا گذاشته باشد توی قابلمهاش.
در مورد خودم هم به همین شکل چه بدی کردم چه خوبی. چیزی به من برنگشت.
وقتی خوبی، خودت خوبی! و وقتی بدی کنی خودت بدی. چیزی قرار نیست به تو برگردد.
×××
وقتیکه تو خوبی یا بدی را پخش میکنی در حقیقت مجدد آندو را در خودت میآفرینی! و این پخش کردن توسط توست ولی بازگرداندنی در کار نیست و این خودتی که بارها و بارها آن دو را برای خودت دوباره خلق میکنی!
×××
پس چیزی قرار نیست به تو برگردد بلکه مجدد در خودت رشد میکند!
این یعنی چه؟
آیا بدی بکنیم؟ خیر.
ذات آرامش و رشد ضمیر آدمی در نیکی کردن است ولی اگر بد کردی به خودت بدی کردی؛ چون بدی در وجودت شبیه یک علف هرز، جای گیاه خوبی را میگیرد! اگر کسی هم بدی کرد الکی دلتان را خوش نکنید که خدای شما بلایی سرش میآورد؛ خیر رفت به آهدان تاریخ!
آیا خوبی نکنیم؟ خیر.
هرچقدر میتوانید نیکی بکنید اما منتظر پاداش از بیرون نباشید که خبری نیست. فقط خوبی در ضمیر شما مجدد رشد میکند؛ شبیه قلمهای که از یک گیاه به دیگری دادهاید اینگونه هم گیاه را هرس کردهاید هم سریعتر رشد میکند! گیاهی که در وجودتان شکلگرفته.
×××
همهی اینها یعنی خودتانید. پاسخ از درون میآید نه از بیرون؛ چراکه نقطهی صفر و صد شمایید.
www.Soroushane.ir