به لطف یکی از دوستان برای نخستین بار زبانم مزهی چیز جدیدی را چشید بنام پنیر نخل. چیزی است شبیه مغز کاهو. البته شیرین و بامزهتر.
با شنیدن واژهی پنیر، انتظار داشتم چیزی شبیه پنیر لیقوان ببینم که بمالم روی نان!
اما مالیدنی نیست؛ فقط خوردنی است!
اصلاً لفظ پنیر، آدم را ناخودآگاه میبرد بسوی ماست و دوغ و شیر.
و از آنجایی که میدانی واحد شمارش نخل هم عین آدم، نفر است انتظار داری نخل هم پنیر بخورد!
که البته میخورد اما بوقت صبحانه یا وعدهای دیگر مهم نیست درهرصورت نخل این پنیر را جمع میکند تا به خورد شاخههایش بدهد!
ما آدمها طفیلی سفرهی شیر گاو و شتر و گوسفندیم و ظاهراً در برابر خرما هم همینگونهایم.
همسفره شدن با مواد اولیهی زندگی رشد گیاهان و حیوانات چیزی است قابل تأمل!
×××
بچههای جنوب با این پنیر بخوبی آشنا هستند ولی برای ما ندیدبدیدها حسابی تازگی دارد.
پنیری که باید مغز درخت نخل را شکافت تا به آن دست یافت. یک فرایند زمانبر و با کلی برش چوب و برگ و لیفهای دور برگ.
پنیر نخل در اصل آذوقه و مادهی اولیهي تشکیل تنه و برگهای نخل پیش از مرحلهی چوبیشدن است. بعبارتی غذای ذخیرهشدهی درخت نخل است و در هر دو نخل نر و ماده وجود دارد.
شیرین است با اینکه به نظر فاقد قند است؛ و عجیب اینکه آدم را نمکگیر میکند!
www.Soroushane.ir