تصور کنید از کسی خیلی خوشتان آمده. از کسی که بیدریغ میبخشد؛ لبریز از محبت خالص است؛ بیچشمداشت مهربان است؛ خوش قیافه است و خوش سخن.
بقول معمول وایب خوبی دارد و دیدنش تو را به ویبره میاندازد!
حتما گرمای مطلوبی از او بدست میآید که دلچسب است.
×××
در چنین احوالی دوست داری او را محکم در آغوش هم بفشاری. لمسش کنی که نکند دچار توهم شده باشی.
میبوسیاش و شاید هم بخواهی عریان در آشیان گرم وجودش رها شوی.
برای کشف تمام چیزهای خوبی که او دارد.
×××
گویی کاوش در درون ذهن او برایت کافی نیست و باید به درون بدنش هم ورود کنی. شاید چیزهایی دارد که از آنها بیخبری.
چون او مبدل شده به یک چشمهسار همیشه لبریز.
میخواهی حتی اگر آپشن دیگری ندارد با چسباندن یا پوشاندن خودت به او، آپشندارش کنی یا آپشنهایش را افزایش دهی...
یک رابطهی جنسی در چنین شرایطی یک احتمال بسیار قریبالوقوع است...
شبیه خودرو یا موبایلی که دوستش داری و دنبال آپشنهای جدیدش میروی...
بنابراین سعی میکنی آن را به سلیقهی خودت دربیاوری. تزئینش میکنی و بر آن چیزی میپوشانی که نشان دهد تماما از آن توست.
این حرکت نه برای آن، که برای خودت است...
×××
میخواهی با تمام وجود از تمام لذت حضور چنین آدمی بهرهمند شوی.
درست شبیه زمانی که روی کباب، هم سماق میریزی و هم لیمو ترش و هم نمک و شاید هم کمی فلفل سیاه.
کباب، بهخودیخود خوشطعم است اما این لذت را باید به اوج حداکثری رساند با افزودن ادویهها. با افزودن آپشنها!
این یک خودخواهی مطلق، شیرین و عاشقانه است.
و البته یک تلاش مذبوحانه برای لذت حداکثری...
×××
آدمها آپشنال هستند.؛ اشیا و خوراکیها هم.
در مورد اشیا و خوراکیها، دقيقا نه به معنی سکس، اما در اوج احساس تعلق، یک رابطهی جسمانی و یک ارضای درونی محتمل است و در مورد آدمها، سکسی که ناشی از چنین احوالی است یک مکاشفه است برای کاوش در سرزمینهای ناشناخته.
برای لذت حداکثری.
اما تمام لذایذ حداکثری نیز به اندازهی نیاز حداکثری است!
وقتی سیری از همه چیز، آپشندار بودن یا نبودن و آپشندار کردن آدمها، اشیا و کباب(!) مکاشفهای را رقم نمیزند جز پسزدگی، جز دلزدگی!
www.Soroushane.ir