داشتن هر چیزی به ما حس موفقیت، امنیت و کنترل میدهد. وقتی مالک چیزی هستیم، احساس میکنیم که قدرت تصمیمگیری در مورد آن و استفاده از آن را داریم.
بهعنوانمثال، داشتن یک شغل خوب یا کاروکسب یا مسکن نهتنها امنیت مالی ایجاد میکند، بلکه به ما احساس تسلط و کنترل بر زندگی را نیز میدهد.
×××
احساس مالکیت عمیقاً روانی است و میتوان آن را در تاریخ تکامل بشر ردیابی کرد. از همان زمانی که بهعنوان شکارچیان، داشتن غذا، ابزار و سرپناه برای بقایمان یک امر ضروری بود. و کسانی که در دستیابی به این منابع موفق بودند، شانس بیشتری برای بقا و انتقال ژنهای خود داشتند.
این میل ذاتی یا پرورش یافته در طول زمان فقط نسبت به اشیا نیست بلکه تسلط بر آدمها نیز هست. چیزی که میتواند منجر به نمایاندن قدرت یا جایگاه اجتماعی ما شود.
×××
مردم همیشه به آنچه که مال آنهاست افتخار میکنند. زیرا نشاندهندهی بخشی از شخصیت و ماهیت وجودیشان است. اشیا، آثار، همسر، فرزند و ... مبدل به داراییهایی میشوند که داشتن تسلط بر آنان نمایانگر شخصیت، علایق و ارزشهای ماست. مالکیت همیشه روی داراییهاست چه دارایی مادی باشد و چه غیرمادی.
مهم تعریف ما از دارایی و داشتن آن حس قدرت است که به مالکیت تعبیر میشود. ازاینرو قدرت مالکیت، چیزی است غیرقابلانکار.
×××
قلمداد کردن فرزند بهعنوان دارایی، اگرچه سبب میشود از او چون جواهری ارزشمند، بیشتر مراقبت بکنیم اما سایهی مالکیت باعث میشود او استقلال فکریاش را از دست دهد و یا حضور و وجود خود را وابسته به حضور و وجود والدینش بداند.
قلمداد کردن زن یا شوهر بهعنوان دارایی نیز اگرچه سبب میشود چهارچشمی حواسمان به او باشد و مدام برای جلب رضایتش به او خوشخدمتی بکنیم اما سایهی مالکیت باعث میشود او از زیر یوغ بودن دیگری خیلی زود دلزده شود.
×××
ولی در میان همهی اینها، دارایی قلمداد کردن مردم توسط حاکمیت، بخصوص از نوع تمامیتخواه یک بحث دیگر است. اینجا حس مالکیت و قدرت مالکیت به شکل دردناکی دیده میشود. زیرا نه خبری از مراقبت از مردم هست و نه حاکم برای جلب رضایت مردم کاری میکند.
مردم زمانی که دارایی یک دیکتاتور میشوند به امر او کار میکنند، به امر او معترض نباید شوند. به امر او فرزندآوری میکنند و به امر او جلوگیری! به عبارتی زمان، مکان، بدن، احساس و تمام بودونبودشان در گرو قدرت و تصمیم حاکم است. حاکمی که مالک بر بدنها است. مالک بر زمان و عمود بر زندگی مردم.
×××
زمانی که سایهی مالکیت حاکمیت دیکتاتوری شبیه چادری سیاه روی سر مردم کشیده شد، مردم مبدل میشوند به موجوداتی که برای مالکیت بیشتر و تصاحب و کندن از زیردستانشان، از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند شد و این شکل هرمی مالکیت از رأس هرم به پایین کشیده میشود. بیآنکه کسی به مالک روی سرش معترض شود!
www.Soroushane.ir