هادی احمدی (سروش):

من‌‌که نمی‌فهمیدم این چیزها را.
آقاجواد را می‌گویم همان نانوای تافتونی که هر روز کله‌ی سحر یک تشت بزرگ خمیر درست می‌کرد با دستان پرزور و مشت‌های محکمش.
خمیری که نیازی به نمک نداشت از بس عرق جبین و کدّ یمینش را در آن می‌ریخت. طفلک از کت و کول می‌افتاد آنزمان که ماشین‌خمیرگیر نبود و خمیر درست کردن در حجم انبوه، هم مچ کُلفت می‌خواست و هم کمر آهنین. اما فقط این نبود او بعد از ساعت‌ها ور رفتن با خمیر سفت، ساعت‌ها نیز جلوی تنور گِلی داغ می‌ایستاد و نان می‌پخت. در آخر چندهزارتومان از فروش نان‌ها بدست می‌آورد و سهم قابل توجهی هم به منِ چانه‌گیر می‌داد.
×××
اوایل هر ۱۰ کیسه آرد را خمیر می‌کرد و نانش را می‌فروخت. رفته‌رفته از کیسه‌ها می‌زد و آردش را فقط می‌فروخت. از ده کیسه آرد سهیمه‌ی دولتی روزانه، او ابتدا یک کیسه، بعد دو کیسه و بعد سه کیسه را به نان تبدیل نمی‌کرد و آن را شباهنگام دزدانه می‌فروخت. من‌که نمی‌فهمیدم دقیقاً چرا این کار را می‌کند؟ فکر می‌کردم این نیز بخشی از کار نانوایی است. اما دلالی فروش آرد سهمیه‌ای و بدست آوردن پول بدون هیچ رنج و زحمتی برایش لذت‌بخش بود. اگر راه داشت تمام آردها را می‌فروخت اما برای گرفتن سهیمه باید نانوایی را فعال نگه می‌داشت حتی به اندازه‌ی پختن چند قرص نان.
عاقبت به نقطه‌ای رسید که از ۱۰ کیسه، ۲ کیسه را خمیر می‌کرد و ۸ کیسه را می‌فروخت و ساعت کار من از ۱۰ ساعت به ۲ ساعت تقلیل یافت و درآمدم نیز بیشتر کاهش داده شد.
×××
معلوم نیست دلالی، درآمد بدون تلاش و استفاده از فرصت، کی در ذات این مردم نهادینه شده؟ اما مردم ما بدست این حکومت و سیاست‌های غلط و فرهنگ نادرست مبدل شدند به مشتی فرصت‌طلب راحت‌طلب.
از یک نانوانیی حقیر گرفته تا یک سازمان عریض و طویل.
بودجه‌ی کشور و میلیاردها دلار درآمد نفتی و سهیمه‌های بی‌حساب و کتاب این چهل و اندی سال به سازمان‌های موازی، بی‌خاصیت و پرجمعیتی تعلق می‌گیرد که کاری دارند جز چاپیدن.
این سازمان‌ها نیز فقط از ترس از دست دادن سهیمه و بودجه، فعالند اما فعالیتشان چیزی نیست جز ارایه‌ی اندکی ناچیز خدمات به مردم یا تبلیغات به نفع نظام؛ و بیشترش را می‌چاپند. درست شبیه یک کارمندی که هیچ کارآیی ندارد بجز حضور.
×××
جدای از سازمان‌ها، اکثر ماها به عارضه‌ی کسب درآمد بدون تلاش و استفاده از فرصت و موقعیت و سرعت در رسیدن به پول دچاریم. زن و مرد هم ندارد. انگار همه‌ی ما دلالیم. دلال سکه، طلا، مسکن، خودرو و... و زمان!
دردهایی که می‌کشیم ناشی از بلایی است که این حاکمیت دروغ‌پرور و دلال‌پرور با اقتصاد فاسدش بر سر مردم آورده. بخاطر همین است که آدم صادق و سخت‌کوش یا پیدا نمی‌شود یا اگر باشد چندی نمی‌گذرد که زود قاطی باقی مردم می‌شود.
حتی با فرض تغییر این نظام، حداقل بیشتر از نیم قرن طول خواهد کشید تا به کردار و پندار و گفتار نیک برگردیم!
همین روحیه‌ی دلالی است که درآمد هشلهف این نظام را از بین نبرده!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x