این یعنی علم، دانش و آگاهی منجر به انتخاب بهتر میشود اما این سه چه مفهومی دارند؟
در جهانسومیها هرکسی خود را آگاهتر از دیگری میداند، بامعلوماتتر و با دانشتر. اما با این وضع چرا هنوز جامعهی ما آگاه نیست. چرا زیر انتخابهایمان میزاییم!؟
وقتی اینهمه خودمان را جِر میدهیم که آگاهی داشته باشیم یعنی دقیقاً چه چیزی نداریم؟
نگاهی گذرا انداختم به تفاوت سه واژهی علم، دانش و آگاهی، برای نیل به پاسخ....
×××
علم، دانش و آگاهی سه مفهوم متمایز هستند که اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. با این حال، این اصطلاحات مترادف نیستند، زیرا هریک ویژگیها و هدف منحصر به فرد خود را دارند.
علم یک رویکرد سیستماتیک برای درک جهان طبیعی از طریق مشاهده و آزمایش است که با شواهد تجربی، منطق و عقلانیت سروکار دارد. هدف علم کشف قوانین حاکم بر جهان و توضیح پدیدههای طبیعی است.
×××
از سوی دیگر، دانش به فهم مطلب یا درک اطلاعات به دست آمده از طریق تجربه، آموزش یا مشاهده اشاره دارد که شامل انباشتگی دادهها، ایدهها و مفاهیمی است که فرد در طول زمان آموخته است.
دانش را میتوان از طرق مختلف از جمله آموزش رسمی، خودآموزی و تجربهی شخصی به دست آورد. این میتواند هم ذهنی و هم عینی باشد و اغلب تحت تأثیر باورها، ارزشها و پیشینه فرهنگی فرد قرار میگیرد.
مهمترین باگ دانش، همین است: اثرگذاری باورها!
در این میان هشیاری (آگاهی)، حالت شناخت از اطراف و خود است. این یعنی تجربهی ذهنی زنده بودن و آگاهی از افکار، احساسات دیگران و احساسات خود است. آگاهی اغلب با ذهن مرتبط است و توسط رشتههایی مانند روانشناسی و علوم اعصاب مورد مطالعه قرار میگیرد.
×××
درحالیکه علم و دانش با واقعیت عینی سروکار دارند، آگاهی یک تجربهی ذهنی است که قابل اندازهگیری یا کمی کردن نیست. علیرغم تفاوتهایشان، علم، دانش و آگاهی به هم مرتبط هستند. علم برای دستیابی به اکتشافات و پیشرفتها بر دانش متکی است و آگاهی تعریفی از وجود علم و دانش لازم است. بدون آگاهی، کسی وجود نخواهد داشت که ببیند، سؤال کند، یا دنیای طبیعی را کشف کند. بدون دانش، علم هیچ پایهای برای ایجاد نظریهها و فرضیههای خود نخواهد داشت.
×××
درنتیجه، درحالیکه علم، دانش و آگاهی مفاهیم متمایز هستند، اما همهی آنها اجزای اساسی تجربهی انسانیاند.
علم به ما کمک میکند تا دنیای طبیعی را درک کنیم، دانش به ما امکان میدهد اطلاعات را جمع آوری کنیم و جهان را درک کنیم، و آگاهی ما را قادر میسازد تا واقعیت را تجربه کرده و ذهنمان در پی کشف حقیقت با آن درگیر شود. درک تفاوت بین این مفاهیم میتواند درک ما را از پیچیدگی وجود انسان و جایگاه ما در جهان عمیقتر کند.
×××
راه رسیدن به آگاهی کسب دانش و علم است. آگاهی بدون فهم مطلب و بدون پذیرش واقعیت، امری ناشدنی است. ما اگر با تمام وجود، آنچه که در تجربهی عینی است را احساس نکنیم آگاه نیستیم. درحقیقت آگاهی، تبدیل وقایع به حقایق است!
اگر علم را گُل و زنبور بدانیم و دانش را تلاش و دلیل نشستن زنبور بر روی گُل، پس عسل یعنی آگاهی!
بعبارتی آگاهی، عصارهی علم و دانش است!
اگرچه بسیاری پرمعلوماتند و بسیاری پر دانش، اما آگاه نیستند زیرا اینان یا زنبور عسل نیستند! یا ترکیب علم و دانش برای تبدیل به یک فرآوردهی مفید را در خود احساس نمیکنند.
#مهسا_امینی #سپهر_مقصودی
www.Soroushane.ir