انسانیت یک حس قدرتمند در نهاد هر انسانی است و البته احساسات دیگری وجود دارند که قادرند تا انسانیت، کمرنگ و یا حتی بیرنگ شود.
خودخواهی، بیتعهدی، بیمسئولیتی، غرور، توهم، خودبزرگبینی و بسیاری از صفاتی که احساسات متناقضی را در ما زنده میکنند همگی آفت انسانیتاند.
انسان، لازم نیست خود را در برابر تمام موجودات، برتر و در برابر تمام آدمها، بزرگ ببینید ولی در گوشهای خلوت خود را بندهی حقیر خدا بداند!
×××
بقول بزرگی، وقتی انسان بر اساس حس انسانیت، رفتار کند دیگر نیازی نیست به دنبال توجیهات ضعیفتر نظیر افسانههای باستانی، روایتهای تاریخی یا کتب مقدس برود که سرشار از تعارض و تناقضاند؛
یک انسان خردمند، تمام عمر، خود را دست مذهب و یا احساسات نادرست نمیدهد که او را از انسانیت دور کند.
انسان خردمند، میداند توقع مذاهب برای پیروی از آیین آنها بسیار خودخواهانه و غیرانسانی است او انسانیتش را به قدرت، مذهب و یا فرصت نمیفروشد.
×××
آموختن و بکارگیری آموزهها در زندگی مجال رشد هرگونه توهمی را خواهد گرفت و جلوی رشد علفهای هرز که نابودگر انسانیت هستند.
انسان انسانمند با آموزههای اندیشمندانه و نه آموزههای عقيدتی و تحمیلی و یا تقلیدی، قادرست بر سلطهی خرافات بر زندگیاش خاتمه دهد در عوض انسان خرافاتی از حقیقت، چشمپوشی میکند و افسانه را حقیقت میبیند.
×××
چقدر انسان زیاد است و انسانیت کم!
تا وقتی که کفهی ترازوی انسان نسبت به انسانیت سنگینی کند، حیله هست، دروغ هست، جنگ هست، جنایت هست، نفاق هست و رنج هست...
این ترازو، قرنهاست به همین شکل بوده و هست و خواهد بود بخصوص با سنگ سنگین ایدئولوژی!
×××
تمام رنجی که انسان میکشد از بندگان حقیر خداست!
#مهسا_امینی #علی_آبیار
www.Soroushane.ir