شکافتن دریا، دمیدن روح در کبوتر گلی، شقالقمر، اژدها شدن عصا، زندگی در شکم نهنگ، طیالأرض، معراج، پسر خدا بودن، جاری شدن آب از انگشتان، فراخواندن درخت بسوی خود، گلستان شدن آتش و...
هزاران افسانه از معجزات پيامبران در کتب مقدس نقل شده که شبیه کارتون یا فیلمهای تخیلی هالیوودی است.
اساسأ پیامبران، باید چیزی میداشتند که از دیگران متمایزشان میکرد. بنابراین هرچقدر عقبتر میرویم به معجزات عجیب و غریبتری برمیخوریم و هرچقدر جلوتر میرویم، منطق، تمایز بیشتر را به رخ میکشد تا چنگ یازی به اعجاز.
×××
اینکه یک چیز مادی و طبیعی بتواند رفتار غیرعادی و فراطبیعی انجام دهد یا یک چیزی بدون طی مسافت در مقصد حاضر شود، امروزه با علم کوانتوم چندان دور از ذهن نیست البته در حد تئوری یا آزمایشگاه. اما آنزمان که بشر در آغاز یادگیری علوم بود وجود معجزاتی به آن شکل و فرم، خرافهای بیش نیست.
این یعنی توهم، رؤیا، جنون و طنز و هزل در معجزات بهشدت جاری است و همین چند آیتم، مبنای اصول سوررئالیسم است.
×××
درمیان اینهمه اعجاز محیرالعقول، پرداختن به تخیل و داستانپردازی سوررئالیسم یا جادویی [فراواقعگرایی] جای تحسین دارد. این نشان میدهد بشر، با قصهگویی میانهی خوبی داشته و دارد و هرچقدر روایت، جادویی و دور از منطق و عقل باشد انگار شنیدنیتر است.
×××
ازهررو، اعجاز، چیزی نیست جز قصهگویی جادویی.
شاید آنزمان نیاز بود به برتری دادن یک شخص بهلحاظ ارتباطش با نیروهای ماورالطبیعه.؛ تا افکارش بیشتر به خورد جامعه رود و متمایز بودنش بیش از همه به چشم بیاید.
اما این افسانههای باستانی و این اساطیر خیالی، پایهی باروهای مذهبی نیز شده. آنگونه که ادیان سامی و ابراهیمی بواسطهی همین اعجاز، حسابی برای خودشان دفتر و دستکی راه انداختند و پیروان انبوهی دارند.
×××
وقتی از معجزه یاد میشود یعنی همان کاری که انسان عادی از انجام آن عاجز است همین یعنی، تفاوت بین پيامبران و مردم. یعنی تمایز.
زیرا پيامبران را از خواص یا غیرعادی میدانند. خواصی که عین مردم عادی بدنیا آمدند، عین مردم خوردند و کردند و خوابیدند و عین مردم عادی مردند!
×××
اعجاز، همان سوپرمن سازی است در فرم مذهبی!
معجزه، به همان اندازه افسانه است که دیو و جن افسانه است.
#مهسا_امینی#پدرام_آذرنوش
www.Soroushane.ir
خیلی جالب و منطقی بود ایول
شکوفا باشی