خطای دید، کاری کرد تا دنیا را به شکل دیگری هم ببینیم؛ البته به شکل نادرست.
ذهن ما و چشم ما میلیونها سال خود را با تمام راستیها و ناراستیهای تمام اشیای ممکن، تطبیق داده اما نه زمانی که در برابر یک شی ناممکن قرار میگیریم.
خطای دید اگرچه واقعیت دارد اما حقیقت ندارد ولی یک پیامد شناختی است و همین شد که برخی را بر آن داشت تا از این نقص دیداری، هنرمندی خود را رو کنند و اشیای غیرممکنی بسازند تا همواره دچار همان خطا شویم.
×××
تصاویر و اشیای ناممکن زیادی لابد دیدهاید که پارادوکسی در خود دارند که قابل درک نیست. یکی از جالبترین آنها پلکان پنروز Penrose است. پلکانی که هرچقدر از آن بالا بروی باز به بالا نمیرسی. بعبارتی در عین بالا رفتن از پلکان در حال پایین رفتناید.
پلکان پنروز یک باتلاق است. بعبارتی شما در یک تلاش مستمر و بیپایان به امید صعود به آخرین پله، هرچقدر دست و پا بزنی باز بیشتر به پایین فرو میروی و این تلاش و تکرار ادامه دارد تا لحظهی نابودی. تا لحظهای که حتی از خطا هم نتوانی بالا بروی!
×××
تصاویر و اشیای ناممکن با الهامگیری از خطای چشم ما اگرچه درحد یک طرح هنری باقیمانده، اما واقعیت دارد.
در کشورهای تورمزدهای چون ایران، مردم در برابرشان چیزی نمیبینند جز یک پلکان پنروز که هرچقدر شب و روز تلاش میکنند تا از آن بالا روند باز به نقطهی پایینی پلکان میرسند.
×××
همچنان که پول، پول میآورد؛ تورم هم تورم میآورد؛ ولی برای یک آدم بیپول، تورم یعنی پلکان پنروز برای پولزدایی؛ و برای یک فرد متمول، تورم یعنی یک آسانسور برای پولزایی.
با این وصف ما روزهای عمرمان را در تلاشیم برای یک زندگی معمولی. پا پس نمیکشیم و همچنان امیدواریم و با گامهای استوارتری از پلهها بالا میرویم اما از چه پلکانی؟
از پلکان پنروز.
×××
اشیای ناممکن برای ما ممکن است اما این رفتار ما و اصرار ما برای بالا رفتن از آن دیگر خطای دید نیست خطای فهم است. برای رهایی از این پلکان نباید اصلا چنین چیزی در برابر خود ببینیم. زیرا طراح آن به خطای فهم ما پی برده!
طراح پلکان پنروز ما این حکومت است و فقط یک پیام دارد: تا ما هستیم نمیتوانی بالا بروی مگر...!
#مهسا_امینی #اشرف_نیکبخت
www.Soroushane.ir