هادی احمدی (سروش):

آنچه از کتب مقدس به ما رسیده چیزی نیست جز چارت سازمانی یک‌ شرکت عقيدتی با سلسله مراتب طبقاتی به این شکل:
خدا بعنوان مدیرعامل در رأس هرم و در بالاترین طبقه [طبقه‌ی هفتم] روی صندلی مدیریتی‌اش جلوس کرده و هیچ‌کس امکان و یا حق دیدنش را ندارد حتی مشاوران.
فرشتگان در سمت مشاوران، در طبقه‌ی ششم‌.
پيامبران کتابدار بعنوان واحد بایگانی، در یک اتاق تنگ که میزهایشان پشت سر هم است، در طبقه‌ی پنجم.
پيامبران بی‌کتاب در واحد روابط عمومی در یک سالن بزرگ Open Office در طبقه‌ی چهارم.
امامان یا اصحاب برجسته در واحد مالی و در طبقه‌ی سوم.
مبلغان بعنوان واحد بازاریابی در طبقه‌ی دوم‌اند.
پيروان دوآتشه بعنوان واحد فروش در طبقه‌ی اول جاخوش کردند.
توده‌ی مردم نیز مشتریان علاقمند، نیازمند و یا ترسیده‌ای هستند که همیشه گله‌مندند! و سال‌ها در سالن انتظار در طبقه‌ی همکف‌ منتظرند.
اجنه هم که در زیرزمین! یا پارکینگ بدون رمپ. بخاطر اینکه راحت داخل و بیرون نیایند. برای ترساندن گاه و بی‌گاه مشتریان. بدون هیچ توضیحی هوین‌جوری! حضور دارند.
×××
البته از دو طبقه‌ی دیگر بنام بهشت و جهنم هم یاد شده، که نه کسی دیده و نه رفته. چون این شرکت کلا ۷ طبقه است.
این‌که آدم یکهو از طبقه‌ی مشاوران [فرشتگان] شوت شده به زمین یعنی تنزل شغلی و دوباره تلاش کردن برای ارتقا سمت شغلی.
البته که انگار مشاور را تبدیل به مشتری کردند و حال مشتری را تشویق می‌کنند تا با خرید پکیج نوروزی دین، جایزه‌ی ویژه‌ای که قبلا ازش گرفتند را به او بدهند. یعنی‌ دوباره استخدامش کنند.
×××
داستان کذایی آدم بهشتی شبیه این‌ست که شما مشاورتان را بدون دلیل قانع‌کننده و البته با رویکردی دیکتاتوری "حرف حرف منه" از سمتش برکنار کنی و از طبقه‌ی بالا بندازی پایین به امید اینکه ناامید نشود و سرسختانه بی‌آنکه از رو برود، خودش را بکشد بالا.
اگر خیلی پر ایمان باشد صاف با آسانسور می‌رسد به طبقه‌ی ششم و اگر معمولی باشد پله‌پله تا ملاقات خدا می‌رود! البته خود طبقه‌ی هفتم نه آسانسور دارد و نه پله و صدالبته طبقات بالاتر هیچ‌کسی را راه نمی‌دهند!
×××
توی راهروی تمام طبقات عکس مديرعامل نصب شده تا همه بدانند خدا با آنهاست و البته هیچ‌کس او را ندیده و این عکس هم یک کادر خالی است!
×××
البته که یک آدم می‌تواند برگزیده شود اما چون آخرین پیامبر، گفت من آخرینم عملا تصاحب صندلی پیامبری را از هر شخص پتانسیل‌داری گرفت. و از آنجایی که پیامبر دیگری نیست پس امام دیگری هم نیست و البته اصحاب دیگری هم نخواهد بود. این وسط مردم با مبلغان و پیروان دوآتشه مدام در حال دعوا هستند بر سر چیزی که تبليغ کردند و به آنان فروخته شده اما هیچ خبری از محصول یا ارتقا به طبقات بالا نیست!
این یعنی مشتریان در بهترین حالت می‌توانند بعنوان‌ مبلغ یا پیرو دوآتشه استخدام شوند تا مشتریان دیگری را بفریبند!
×××
هیچ‌کس این چارت را طراحی نکرده، جز پيامبران کتابدار در واحد بایگانی که از روی دست هم کپی کردند، و بر اساس آن وقت و دارایی و اعصاب مشتریان را بهم ریختند و دیگر نیستند که جبران کنند.
همین شد که شرکت مدت‌هاست که هر روز مشتریانش را از دست می‌دهد!
×××
مطمئنا این چارت و این شیوه‌ی کار کردن، کار مديرعامل نیست. چون یک مديرعامل خوب برای حفظ کاروکسبش چارتی نمی‌چیند که کارکنان، مدام مشتریان را بترسانند و یا وعده‌ی به آنان‌ دهند که قابل ارایه نیست.
یک مديرعامل خوب، مشتریان ناراضی نمی‌خواهد چون خوب می‌داند همیشه حق با مشتری است!
#مهسا_امینی#محمد_عبدالهی
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x