بین گروکشی و گروگانگیری فاصلهای نیست.
وقتی پول کسی را در ازای انجام یک خواستهی نامتعارف و توافق نشده، نزد خود نگه داری گروگانگیری است.
وقتی از کارمندت سفته بگیری، گروگانگیری است.
وقتی کار یک نفر را لنگ انجام یک خواستهی دیگر بکنی گروگانگیری است.
وقتی در ازای ارایهی محبت به همنوع، چیزی را مطالبه کنی گروگانگیری است.
و هرچیزی که بخواهد آزادی بدن یا اندیشهی آدمی را منوط به خود کند گروگانگیری است...
×××
گروگانگیری، انگار خصیصهی همهی مردم ما شده. فقط این نظام نیست که از آن استفاده میکند.
مهم نیست فردی را بربایی و زندانی بکنی تا به هدف مالی یا چیز دیگری برسی یا نه. همینکه برای تکمیل خواستههای نامتعارف تو، زمان، اعصاب، دارایی و انرژی یک نفر را قبضه کنی انگار که خود آن فرد را به اسارت گرفتی.
×××
گروگانگیری یک عمل مجرمانه است منتها چون در گروکشی نگه داشتن آدم به آن شکل فیزیکی اتفاق نمیافتد پس جرمی هم در بین نیست ولی اگر آدم مجموعهای از بدن و اندیشه است پس گروکشی هم نگه داشتن اندیشهی اوست و عملی مجرمانه است.
×××
با این حال انگار قوانین مجرمانه برای بدنها وضع شدهاند تا برای اندیشهها.
بخاطر همین است که آسیبها و رنجهایی که از یک آدم یا از یک نظام دیکتاتوری بر روان مردم فرود میآید نه قابل محاسبه است و نه قابل جبران.
میتوان تعداد کشتهشدگان، تعداد زندانیان داخلی و خارجی را شمرد و برایش جنگید اما تعداد اندیشههای مالامال از رنج و درد حتی اگر قابل محاسبه باشد قابل وصول نیست.
این یعنی شاید بتوان خونبهای یک بدن را گرفت ولی خونبهای یک اندیشهي غمگین و دلمرده را نمیشود گرفت...
×××
ما همه گروگانیم. گروگان مطالبات ناخواستهی همدیگر و گروگان نظام تمامیتخواه. حتی اگر فکر کنیم آزادیم؛ حتی اگر راستراست در خیابان راه برویم!
#مهسا_امینی #عباس_لویمی
www.Soroushane.ir