هادی احمدی (سروش):

فارغ از مفاهیم آکادمیک درباره‌ی انواع مدیر، یک جور تقسیم‌بندی عامیانه‌تر هست که شاید قابل لمس‌تر باشد. هیچ‌وقت مدیر خوبی نداشتم. چه مدیر مدرسه، چه مدیر سربازی، چه مدیر دانشگاه و چه مدیر شغلی. مدیرانی که روی سرم بودند از این چند ریخت و فرم زیر خارج نبودند:
مدیر لال:
مدیری که نه توانایی دفاع از عملکرد خوب و بد نیروهایش را دارد، نه توان جذب بودجه و نه توان ارایه و نه توان توجیه مدیریت ارشد. این نوع مدیر، فقط حضور دارد تا بگویند هست. او با علم به لال بودنش حتی تلاش نمی‌کند به شیوه‌ی ایما و اشاره، توانایی مدیریتی را نشان دهد تا خلق انگیزه‌ کند و یا کار را هدایت نماید. او نه فنی است و نه حرفه‌ای. این مدیر هیچ نمی‌کند و هیچ نمی‌گوید مگر گاهی یک بع‌بع از او شنیده شود. بعبارتی او یک گوسفند به تمام معناست.
×××
مدیر کور:
مدیری که چشم دارد اما نمی‌بیند. او روند رو به بلوغ کارکنان، رضایتمندی و یا نارضایتی آنان، گره‌ها و چالش و فرصتها را بدلیل کوری عمدی یا سهوی از دست میدهد. این نوع مدیر گاهی کلاً نمی‌بیند، گاهی نیز دچار ریزبینی می‌شود و شبیه یک مزاحم تا فیهاخالدون چیزی ورود نکند آرام نمی‌گیرد؛ و گاهی نیز آنقدر دوربین می‌شود که توی توهمات و خیال سیر می‌کند و مدام در پس اثبات خویشتن‌ است. بهمین‌خاطر دیدن آدم‌ها و اتفاقات نزدیک را از دست می‌دهد. مدیر کور، یک مدیر عصا بدست است. مدیر محافظه‌کاری که برای برداشتن هر قدم باید ده‌ها بار عصایش را به زمین و این‌سو و آنسو بکوبد تا راه را از چاه تشخیص دهد. این مدیر به‌شدت ترسوست به‌نحوی که کمترین نرخ تغییر و بهبود را می‌توان در دوران ریاست او دید.
×××
مدیر کر:
مدیری که یا نمی‌شنوند یا خود را به نشنیدن زده. او خوب می‌بوید و لمس می‌کند. می‌بیند و حرف می‌زند بی‌آنکه بشنود. چنین فردی یک دیکتاتور خودکامه است. اکثر مدیران کر، عصا قورت داده‌اند. کسی که بواسطه‌ی داشتن ثروت و یا رابطه‌، یک شبه به مدیریت رسیده و یا بعد از سال‌ها رنج، عقده‌ای شده و بواسطه‌ی سمت مدیریتی، عصایی را قورت مي‌دهد و شق و رق راه می‌رود و حرف می‌زند. مدیر کر حتی سلام کردن نیروهایش را هم نمی‌شنود! این مدیران سعی دارند در عین حال که هیچ‌کاره به نظر می‌رسند همه‌کاره باشند با این تفاوت که در بزنگاه‌های بحرانی، دنبال مقصر می‌گردند تا از خود سلب مسئولیت کنند و اولین کسی که قربانی می‌کنند.
×××
مدیر گاوچران:
مدیری که همه را الاغ و اسب گاو و گوسفند و بز می‌بیند جز خود. تمام تصورش از مدیریت به چرا بردن دام‌هایش است. همین‌که کارکنانش سر به زیر باشند و مشغول به کار، برایش کافیست. مدیر گاوچران در آغاز، وجودش لازم است؛ اما همیشه کاره‌ای نیست چون بعد از مدتی چارپایان خودشان برحسب عادت به چرا می‌روند و به خانه بازمی‌گردند. برای او خروجی مهمتر از نتیجه است و البته تحت هیچ‌ شرایطی کناره نمی‌گیرد. اکثراً این مدیران سگ‌های نگهبان گله باید داشته باشند زیرا باور دارند بدون آنان، حاشیه‌ی امنشان را از دست می‌دهند و گله هم بدون کمک سگان، ازهم می‌پاشد. این مدیران به شدت جلوی ارتقای دیگران می‌ایستند و گاهی سوار بر یکی از چارپایان می‌شوند تا نظاره‌گر دیگران باشند. گاوچران از دیدن گله و بازی و دعوای آنان لذت می‌برد و روی رکن تفرقه بینداز و حکومت کن سوار است.
×××
مدیر بی‌ریخت! یا (گاوچران کرولال و کور):
کسی که تلفیق و ترکیبی از همه‌ی موارد بالاست که شوربختانه تمام دولت و حکومت دست چنین مدیرانی است!
#مهسا_امینی #مهرزاد_بهروز
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x