هادی احمدی (سروش):

وقتی شنیدم فلان کس، ظرف چند سال علاوه بر انگلیسی، چند زبان خارجه‌ی دیگر هم آموخته و در کنارش، هم کار می‌کرد هم خرج این و آن را می‌داده و هم ده‌ها کتاب نوشته، می‌گفتم او محیرالعقول است مگر چقدر وقت آزاد دارد!؟
×××
بعدها برادرم در دانشسرا، کتاب‌های انگلیسی کلاسیک عهد قدیم را خارج از برنامه‌ی تحصیلی‌اش می‌خواند که همه چیزش با انگلیسیی که می‌خواندیم فرق داشت. چه گرامرش و چه لغاتش. می‌گفتم او نیز محیر‌العقول است. مگر چقدر وقت آزاد دارد که هم درس می‌خواند، هم درس می‌دهد و هم انگلیسی کلاسیک یاد می‌گیرد؟ البته علاوه بر اینها او مخ دختران را با نامه‌های انگلیسی کلاسیک می‌زد که ماهها کنجکاو بودند که چه نوشته!؟
×××
بعدها خودم که دست به کار شدم بجز گرامر و داستان، English in use شد خوراکم. فکر می‌کردم محیرالعقولم! خود را می‌گفتم مگر چقدر وقت آزاد دارم که هم فلسفه بخوانم هم ادبیات و هم فناوری اطلاعات و هم انگلیسی!؟
اما دیدم نسل جدیدتر از من، کلاً به ۴۰۰ لغت انگلیسی بسنده کرده و با فلش کارت آن را حفظ می‌کنند و خود را محیر‌العقول می‌دانند ظاهراً زیاد وقت آزاد ندارند. و نسل جدیدتر هم به مترجم گوگل و نسل جدیدتر از همه‌، هوش مصنوعی را کافی می‌دانند تا حتی به خودشان زحمت حفظ کردن یک واژه‌ی انگلیسی را ندهند. هرچه هست اکنون استفاده از هوش مصنوعی، ته محیرالعقولی است!
×××
هرچه جلوتر می‌رویم آدم‌ها احساس می‌کنند وقت کمتری دارند درحالی‌که بیشتر از قبل، هم زمان آزاد دارند و هم امکانات. هرچه جلوتر می‌رویم همه چیز را می‌سپاریم دست تکنولوژی؛ با این تفاوت که دستاورد کمتری داریم و درنهایت هیچی بلد نیستیم.
با آن تکنولوژی که منجر به سرعت و دقت شود همیشه موافقم؛ اما سایلنت شدن مغز، بعد از آزاد کردن حجم انبوهی از زمان را هرگز درک نکردم. اینهمه وقت، آزاد می‌کنیم که دقیقاً چکار کنیم!؟ مغز را آکبند نگه می‌داریم که چه اتفاقی بیفتد؟
×××
البته پُرواضح است که آدم‌ها در قبال یادگیری، مقاومت می‌کنند و حاضرند زمان را برای هرچیزی هدر دهند بجز یادگیری! با این‌که خوب می‌دانند یادگیری، منجر به تغییر می‌شود!
تکنولوژی سریع، شبیه نفت سریع‌الستخراج، خوراک آدم‌های تنبل است. آدم تنبل حتی اگر تمام کارهای شغلی و زندگی روزانه‌اش را تکنولوژی انجام دهد اما قطعاً با بدست آوردن زمان آزاد شده، دنبال یادگیری چیز دیگر و یا حتی استفاده‌ی بهتر از آن نخواهد بود جز هدر دادن زمان آزاد شده‌! شبیه نفت مُفتی که ساده استخراج شده و بجای هزینه‌کرد برای کشورت، بازهم با بی‌فکری، درآمدش را هدر می‌دهی.
×××
هدر دادن زمان آزاد شده، شبیه هدر دادن منابع یک سرزمین است. کاری که حاکمان مفت‌خور و نفت‌خور بخوبی انجام می‌دهند نیز همین است... بعبارتی نفت مَفتِ مُفت برای یک دولت تنبل، شبیه یک تکنولوژی سریع برای یک آدم تنبل است. اولی برای هدر دادن منابع و دومی برای هدر دادن زمان آزاد شده.  
×××
حکومت خوب و زرنگ، شبیه انسان کوشا باید مدام چیزهای جدید یاد بگیرد. حکومتی که با یک قانون ثابت و کهنه، یک دین یا ایدئولوژی عهد بوقی و یک آدم پیر و فرتوت، اداره شود یعنی در برابر یادگیری و تغییر مقاومت می‌کند. مجهز شدن حکومت به منابع مفت و یا تکنولوژی سریعتر، منجر به تغییر نمی‌شود چون نتیجه‌ی حاصل از آن را هدر می‌دهد! فقط اگر قبلاً قوانین عصر حجر را با دهل جار می‌زد اکنون توی اینترنت منتشر می‌کند!
××
تغییر، فقط در باطن قضیه ارزش است؛ نه در ظاهرش!
#مهسا_امینی #جواد_روحی
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x