سرهنگ مرا به کناری کشید و گفت:"شنیدم دست به قلمت خوبه! میتونی یه مقاله بنویسی راجعبه مهدویت؟ دخترم آخه میخواد توی یه جشنوارهای شرکت کنه و میخوام یه چیزی بنویسی که برنده بشه."
و... نوشتم...
×××
دخترش با آن مقاله که دیکتهشدهی من بود اما بنام خودش ارایه کرد، نه فقط در سطح شهر بلکه در سطح استان هم اول شد. کلی جایزه گرفته بود و تنها باری بود که سرهنگ به خودش اجازه داد که از من تشکر لفظی بکند.
اما آنچه من نوشته بودم به نیت جایزه گرفتنش نبود. با صداقت تمام نوشتمش. خواستم اگر جایی میخواندش و یا ارایه میکند پیامی را منتقل کند.
×××
با این مضمون که: مهدویتی که آدمها دنبالهرو آنند در اصل یک منجی خیالی است. چه آن منجی مسیح باشد چه مهدی، چه بودا باشد، چه زورو!
مردم، بدون آنکه به خودشان زحمت دهند تا آگاه شوند و دنیا را به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کنند در ناآگاهی غوطهور میشوند و آنهنگام که دادشان بیداد شد تقاضای یک ناجی از غیب میکنند. مهدویت در هر شکلی، کلاهی بر سر مردم است تا بجای اینکه خودشان دست به کار تغییر و بهبود مستمر شوند منتظر لجنزاری باشند و کسی بیاید و آن را از تنشان بزداید! هر آدمی، خود یک مهدی است! و...
×××
مقاله تقریباً طولانی بود و شرح مفصلی از انواع اعتقاد به یک ناجی را شرح داده بودم. اما در تعجب بودم با چنین تفسیری چطور آن مقاله جایزه گرفت؟ بخصوص آنکه قطعاً با رویکرد داوران و برگزارکننده جشنوارههای مرتبط با چنین موضوعِاتی، ضدیت داشت.
تا آنکه...
×××
تا آنکه فهمیدم آن دختر، تنها ارایهکنندهی موضوع مهدویت بود و چون دختر سرهنگ بود بیآنکه مقاله خوانده شود جوایز متعدد گرفته بود!
فهمیدم برگزارکنندگان با این فساد فکری لابد در انتظار مهدیاند!
فهمیدم مردم، نخوانده و نیندیشیده هرچیزی را تایید میکنند و حتی تشویق؛ فقط این وسط کافیست ملاحظاتی را مراعات کنند که نفعی در آن متصور شوند!
فهمیدم واقعاً با چنین مردمی، باید انتظار یک ناجی خیالی را داشت.
فهمیدم مردم ناآگاه، مردم بزدل و مردم ستمپذیر، مسیح لازمند، زورو لازمند و مهدی لازم.
×××
زورو از غیب میرسید، آنهم درست زمانیکه ظلم بیداد میکرد و ستمی بر مردم وارد میشد. زورو حجاب بر تن میکرد که ناشناس باقی بماند اما او یک مرد عادی بود و قدرت مآورایی نداشت. من اکنون میبینم دخترانی را که برعکس زورو، حجاب از سر برمیدارند تا شناخته شوند و همان کاری را میکنند که زورو میکرد؛ بیآنکه از غیب برسند!
#مهسا_امینی #ستاره_تاجیک
www.Soroushane.ir