هیچ فرقی بین دایی ۱۸ سالهام محمد زندکریمی که در جنگ شهید شد با #محمد_مومن_زندکریمی ۱۸ ساله که در اعتراضات به قتل رسید، نیست. هر دو همسن بودند، هر دو جوان و سالم بودند؛ هر دو سرشار از زندگی بودند، هر دو ناکام شدند و هر دو در دفاع از تجاوز، از دنیا رفتند، اولی در دفاع از دشمن خارجی و دومی در دفاع از دشمن داخلی!
هر دو سرباز وظیفه بودند، هر دو کُرد بودند؛ حتی نام و نامخانوادگی هر دو تقریبا یکی است اگرچه فامیل نیستیم ولی در اصل قضیه توفیری نمیکند. هیچ فرقی بین آن دو نیست... این حجم از تشابه جالب است!
اما بین آن دو را فرق گذاشتند، فرق را فقط آنانی میگذارند که کمبرخوردار از معرفتاند و ستمپرستاند، آنچنان که اولی را شهید میدانند و دومی را اغتشاشگر؛ و تنها شباهتی که برای این دو قائلند اینست که هر دو باید قربانی میشدند تا اسلام به خطر نیفتد و خدای خورشید خشنود باشد...
×××
در مکزیک باستان و در قوم آزتک، کاهن اعظم در صحن تقویم سنگی، برای بزرگداشت توناتیو [خدای خورشید]، انسانها را قربانی میکرد. آنگونه که او و زیردستانش ابتدا مردی جوان، سالم، قوی و نیرومند را درنظر میگرفتند، گاه این مرد جوان یک برده بود و گاه یک داوطلب!
پس از انتخاب او، سرود مرگ قربانی را میخواندند. آنگاه کاهن اعظم به طرز دردناک و فجیعی، با کاردی سنگی سرِ قربانی را میبرید و سپس بلافاصله با کاردی دیگر، سینهی مرد نیمهجان را میشکافت و قلبش را بیرون میکشید. در این حال شادی و هلهله از جمعیت هوادار برمیخاست. در آخر، او آتشی را میافروخت و یک چوب مشتعل را به شکاف سینهی قربانی فرو میکرد و پیشاپیش جمعیت، قربانی را به معبد مخصوص میبردند، تا تقدیم خدای خورشید شود!
×××
جهل، تمامی ندارد؛ از صدها قرن گذشته تا آینده... بنام خدا و برای کاهن اعظم!
#مهسا_امینی#مومن_زندکریمی
www.Soroushane.ir