وقتی میگوییم دولت باید سکولار باشد به این منزله نیست که اسلام از بین برود؛ هرچند اگر دست من بود، تمام ادیان را از بین میبردم تا مردم بر اساس قوانین و منطق و اخلاق مبتنی بر آگاهی و خِرد جمعی، عین آدم زندگی کنند نه آنکه هر اشتباهی بکنند و آن را در حجابی بنام احادیث و آیات دینی فروکنند و توجیه نمایند، خوشبختانه این دست من نیست!
×××
آدم ناآگاه، خود را موجود عاجزی میداند و وقتی حرف از عجز به میان میآید، یعنی رفتن به دنبال معجزه! یعنی همیشه چیزی هست که او را متعجب یا تشویق کند و یا بترساند؛ فرار از ترس و چنگ زدن به اعتقادات فرازمینی برای درک شگفتیها، به او قوت قلب میدهد. این قوت قلب در لفافهی عقیدهی مذهبی، گاهی به او کمک میکند که با مذهب، احساس خوب و شریف بودن داشته باشد و گاهی بیاخلاق بودنش را مجاب نشان دهد.
عقاید دینی، امروزه، چشم تمام انسانها را کور کرده آدمهای کورچشم خود را دلخوش میدانند که چشم دلشان بازست و کوردل نیستند. درحالیکه چه از مسیحیت که به دین محبت و دوستی معروف است و چه اسلام که به دین تعادل و وسط معروف، هیچ خیروبرکتی برای آدمها به ارمغان نیاورد جز رنج بیشتر؛ بخصوص زمانی که ادیان در مقام حکمرانی ظاهر شدند. یعنی وقتی آلوده به قدرت شدند شکل عرفانیشان هم دستخوش تغییر شد.
اگر دین را چیز پاکی بدانیم و سیاست و قدرت را چیزی کثیف! پس جداسازی دین از سیاست، یعنی جدا کردن دین از آلودگی! پس کسی که دیندار واقعی است باید بیش از هرکسی به دنبال یک نظام سکولار باشد!
×××
در یک دولت سکولار، قوانین و رفتار با شهروندان نه بر اساس مفاهیم دینی، بلکه بر اساس حقوق شهروندی و فارغ از مذهب و مسلک بهطور یکسان به همه ارائه میشود؛ بهطور خلاصه، دولت سکولار یعنی آزادی ادیان. یعنی هرکسی هر چیزی که خواست بپرستد و هرکس آزاد است که هر دینی که دوست دارد داشته باشد و این رویکرد اعتقادی نباید هیچ دخالتی در قانون و سیاست ایفا کند. مهمترین دلیل تفکیک سیاست از دیانت این است که نمیشود قوانین عصر قدیم را با نیازهای بهروز آدمها منطبق کرد و دخالت دادن دین در سیاست منجر به دینزدگی و از بین رفتن ماهیت اعتقادی آن نیز میشود.
×××
برای موفقیت، فهم مشترک و همزیستی مسالمتآمیز، داشتن یک دولت سکولار ضرورت دارد. قدم بعدی دولت دمکرات است و گام سوم دولت فدرال است. دمکرات برای دخالت دادن آرای آگاهانهی مردم در تصمیمات کلان؛ و فدرال برای تقسیم قدرت میتواند نسخهی خوبی برای بسیاری از کشورها بخصوص ایران باشد.
این یعنی سکولار، تقسیم دین و سیاست؛ دمکرات، تقسیم خِرد فردی؛ و فدرال، تقسیم قدرت. پس برای داشتن یک کشور پویا، آزاد و واحد با تمامیت ارضی، حداقل این سه مورد ضرورت دارد.
من نمیدانم شما چه میخواهید اما اگر سیستم کشورداری بر پایهی سکولار، دمکرات، فدرال باشد به نظرم ایران را به بهشت واقعیتها نزدیک خواهد کرد نه بهشت آرزوها!
سیستم سکولار، دمکرات، فدرال، (سدف) البته در صورت اجرای واقعی و اگر برابر با آگاهی و آزاداندیشی باشد میتواند چشمانداز روشنی برای کشور رقم بزند. ولی تا آن زمان باید، حکمرانی دینی، خرد فردی و قدرت مرکزی وجود نداشته باشد. این سدف امیدوارم همان صدفی باشد که گوهر ایران را در خود بپروراند.
×××
چیزی که نوشتم نظر شخصی من است. هرکسی هر جوری دوست دارد میتواند بیندیشد و به هر چیزی میتواند معتقد باشد و هر انتخابی که فکر میکند درست است را برگزیند ولی جهت آگاهیبخشی و یادگیری همدیگر، انتخاب خودتان را اینجا بنویسید تا همگی بخوانیم.
www.Soroushane.ir