هادی احمدی (سروش):

هر فرزندی، والدینش را به شیوه‌ای صدا می‌زند، چه در قید حیات باشند چه نه. یکی با نام مستقیم. بعضی‌ها کمی لوس، بعضی‌های قدیمی و محلی و بعضی‌ها عصاقورت‌داده و کتابی. بعضی‌ها هم خیلی به‌ظاهر باکلاس و فرنگی!
مثلاً دوستم وقتی به پدرش می‌گفت، دَدی سلام، حس خوبی نداشتم. یا یکی دیگر که می‌گفت، پدر، سلام. خنده‌ام می‌گرفت. اگرچه پدر واژه‌ی قشنگی است اما به‌شدت رسمی و خشک است. "بابا" مهربان‌تر و صمیمانه‌تر است به نظرم. یا مثلاً بجای مادر، قطعاً "مامان" لطیف‌تر است. پدر و مادر واژه‌‌های زیبایی‌اند اما نه در صدا زدن‌های درون خانواده‌ای. زیرا زیادی کتابی است و در گفتگوی عامیانه کمی خشک به نظر می‌رسد، حداقل ازنظر من.
دوست دیگری به مادرش می‌گفت، "مامی جوون". این هم کمی لوس می‌نمود ولی نهایت وابستگی را می‌رساند.
یکی می‌گفت، باباحمید. این دوست‌داشتنی بود. ترکیبی از پدر و نام کوچک خود فرزند! برای تحکیم یک احساس پدر و فرزندی. یعنی بابای حمید!
دیگری می‌گفت، مشتی حسن. این کمی راسته‌بازاری است یعنی انگار بیشتر برای صدازدن کارگر یا همسایه خوب است.
دختری، مادرش را صدا می‌زد، الهام نرو... این نهایت صمیمیت است اما با آلودگی به جسارت. زیرا انگار مقام یا لقب مادر را کلاً حذف و اسم کوچک او را هم‌تراز با خود صدا کردی کمی کسر شأن است اگرچه در سنین بالا دوستانه‌تر نظر می‌رسد.
عبارت تک‌واژه‌ی و یا ترکیبی و یا حتی نام خلاصه شده! هر یک به شکلی از زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف به گوش می‌رسد از ترکی و کوردی و فارسی و عربی و فرنگی و... اقسام مختلف...
×××
ما به مادر، دایه و به پدر، بابا. می‌گوییم. بابا برای همه شناخته شده است اما دایه کمی زیادی محلی است! بخصوص برای فارسی‌زبانان و آذری‌ها. زیرا می‌دانند دایه، مادر نیست. شیردهنده یا مراقب است. یعنی کسی است که به فرزند زن دیگری شیر می‌دهد و یا کسی که به مادر در نگهداری کودک کمک می‌کند. پس کسی که دایه دارد، لابد مادر ندارد! یا مادرش توانایی شیردادن ندارد.
مصدر واژه‌ی دایه در زبان پهلوی می‌شود: "دایگی" به معنی داشتن شغل دایه (شیر دادن و مراقبت از کودک) پس دایکی یا دایگی در کوردی یک ریشه‌ی کهن در پهلوی دارد. اما بین مردم کورد و البته در گویش نظنزی دایه یا dâya هنوز کاربرد دارد و به معنای یک مادر کامل است نه فقط یک زن مراقب و شیردهنده!
×××
اساساً کسی را دایه می‌دانیم که هم ما را زاییده باشد و هم با شیر خودش یا شیر هرکسی پرورانده. پس دایه یا "دا" یا "دادا" و یا "دالک"، همان مادر است!
جالب‌تر این‌که در کوردی به دنیا آمدن یا تولد را این‌گونه می‌گویند :"لهِ دایک بوونی!"‌یا "له دالک پیا بیین" یعنی از مادر زاده شدن!
خب این‌ها را گفتم که بگویم من هم به مادرم می‌گویم، "دایه". البته من و یکی دو تا دیگر از فرزندان گاهی برای تحکیم یک حس و حال بهتر اسم کوچکش را مي‌گذاریم تنگ دایه. می‌شود "دایه شیرین".
دایه شیرین، همیشه با خنده می‌گوید پیش این پسر من هیچ حرفی نزنید سریع می‌کندش داستان!
البته بیشتر منظورش داستان‌سازی است نه داستان‌نویسی!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x