هادی احمدی (سروش):

عجله داشتم و شوربختانه هیچ خودرویی نگه نمی‌داشت، به واقع در خود مانده! بودم که چکنم؟ با عجله به هر ماشینی می‌گفتم دربست. بالاخره یک سواری شخصی به‌زحمت نگه داشت. سوارش شدم.
در بدو ورود به راننده فهماندم که چقدر عجله دارم اما او هیچ عجله‌ای نداشت ابتدا فکر کردم چون ترافیک است یا چون ملزم به رعایت قانون است از سریع رفتن خودداری می‌کند بیشتر منتظر ماندم اما در جاده‌ی خلوت هم همین‌گونه بود و اصرارم افاقه نکرد او بیشتر مسیر را با آرامش تمام پیمود. چندین بار دیگر به او خاطرنشان کردم که عجله دارم ولی احساس کردم لج کرده! این بار با طعنه و جدیت بیشتری گفتم:" ازین یواش‌تر نمیتونی بری؟، کمی سریع‌تر برو آقا." لبخند زد گفت:"چشم." اما باز شتاب چندانی نگرفت. حرصم گرفته بود. به واقع شبیه یک آدم در خود مانده! به نظر می‌رسید که اطراف و شرایط را درک نمی‌کند و مسافری که دارد ضجه می‌زند را نمی‌فهمد.
×××
آستانه‌ی صبرم داشت لبریز می‌شد می‌خواستم با صدای بلند بگویم:"پای صاب‌مرده‌ت رو کمی روی پدال گاز فشار بده، نمی‌میری که!" دیدم پا ندارد! پایی که باید روی پدال کلاچ باشد یک عصای چوبی بلند بود و برای این‌که آن را فشار دهد باید با کمک دستش، اهرم کنار دنده را می‌فشرد تا عصا روی کلاچ فشار آورد و بتواند دنده را عوض کند! یک آن دلم ریخت! فرایند تعویض دنده و شتاب گرفتنش کلی زمان می‌برد هرچند تبحر زیادی در این کار داشت اما مشخص بود به سختی و با ترس و احتیاط زیادی انجام می‌شد. از این‌که به او فشار می‌آوردم که تندتر برود نادم و ناراحت شدم. اگر پایش این‌گونه نبود حتماً که از موضع عجولانه و عصبی‌ام کوتاه نمی‌آمدم. این چیز خوبی است که نمادها باعث می‌شوند دنیا را از زاویه‌ی دیگری ببینم.
×××
این اتفاق شبیه این است که بفهمی راننده، لال و یا ناشنواست چون بالاخره به شکلی آدم متوجه نقص او می‌شود شاید کمی دیر. اما نشد ندارد. ولی بدتر از همه‌ی این‌ها آن‌هایی هستند که گرفتار اختلالات اوتیسمی‌اند. آنانی که در ظاهر یک آدم کامل و سالمند اما یک نقص ذهنی که هرگز علت آن به چشم نمی‌آید باعث قضاوت‌ها و برخوردهای ناخواسته‌ی ما می‌شود. آنان هم درخود مانده هستند شبیه من عجول، شبیه راننده‌ی ناقص و شبیه یک کودکی که توان صبر کردن و ماندن در صف نوبت را ندارد. یا بلند بلند حرف می‌زند، بی‌قراری می‌کند و یا یک کار تکراری را که روی اعصاب همه می‌رود انجام می‌دهد.
همه‌ی ما به نوعی درخودمانده هستیم، درخودمانده‌ها به اطرافشان توجهی نشان نمی‌دهند! هرکس به شکلی. اما اگر قدری دنیا را ملایم‌تر و مهربانانه‌تر ببینم حتماً که می‌فهمیم پشت این اتفاقات چه هست!
به هم یاری برسانیم با کمی صبوری، مهربانی و درک بیشتر.
اوتیسم، درخودماندگی است!
تقدیم به خانم: Nassim Najafi برای حمایت از مبتلایان اوتیسم.
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x