یک روز آبدارچی یک استکان چای داغ طبق معمول روی میزم گذاشت و یک جوک بیمزه هم لابلای ترافیک کاری و شلوغی ذهنم تعریف کرد و بدون توجه به واکنشم با خنده از اتاقم بیرون رفت. چند دقیقه نگذشت که فهمیدم موبایلم روی میزم نیست. به او شک کردم اما یقین نداشتم. به خطم زنگ زدم و در راهرو به دنبال صدای زنگ رفتم و البته مشخص بود صدایش از داخل آبدارخانه و کمد لباس آبدارچی به گوش میرسید. خودش آنجا نبود. منتظر ماندم تا بازگردد و درب کمدش را باز کند، البته که کمدش باز بود منتها نخواستم دست در لباسهایش بکنم.
بعد از ورودش، دید که برای چه آنجا هستم. ازش پرسیدم:"این چه کار زشتی بود، کردی؟"
گفت:"عه فهمیدی گوشیت رو بردم، بابا ما که شوخی داریم با هم!"
موبایلم را ازش گرفتم و گفتم:"نمیفهمیدم، جدی میشد لابد!؟"
احتمالاً فرصت نکرده بود یا دانش خاموش کردن موبایلم را نداشت وگرنه شاید این کار را میکرد تا هرگز آن را نیابم. شاید فکر کرده بود چون شلوغم حالاحالاها پی موبایلم نمیروم و شاید هم واقعاً شوخی کرده بود!
×××
این حکایت مردم و حکومت است. وقتی که شوخیشوخی جدی میشود!
تا جایی که راه داشت مسکن را شوخیشوخی گران کردند، کسی دم نزد. آنقدر گران که اکنون بانکها میخرند و باز به خودشان میفروشند نه انبوهساز خریدارست و نه مصرفکننده.
تا جایی که راه داشت بورس کذایی را به سقف شاخص رساندند، آنقدر که داراییهای مردم از کف برون رفت و کسی دم نزد.
تا جایی که راه داشت خودرو فکستنی داخلی با قیمت نجومی ساختند کسی معترض نشد، آنقدر که اکنون خودروساز خودش میفروشد و باز بعنوان دلال میخرد.
دلار و سکه و طلا هم به همین شکل.
چیز دیگری باقی نمانده تا کسری بودجه را با آن از بین ببرند. اندکی قوت لایموت نان و آب هست که آن نیز در دست اقدام است.
×××
من به این یقین رسیدهام دولت و حکومت، ابتدا چیزی را شوخیشوخی مطرح میکنند وقتی کسی صدایش درنیاید تبدیل به قانون میشود و وقتی مردم معترض شوند، میگویند شوخی کردیم و فِرت و فِرت تکذیب میکنند.
قرارداد با چین و روسیه، طرح صیانت و بسیاری دیگر از تصمیمات غلط هم بر همین اساس است.
شوخی، شوخی جدی میشود!
×××
تفاوت مردم با حکومت این است که مردم گاهی شوخیشوخی به خیابان میریزند، اما حکومت این شوخی را خیلی زود جدی میگیرد!
www.Soroushane.ir