رفتن به خارج از کشور تحت هر عنوانی، نوعی فیس و افاده است. اما در دو تعریف مجزا.
اگر کسی بدلیل ترس از دستگیری ناشی از اختلاس، سیاست، گرایشات جنسی، تغییر دین و یا به علت جنگ و...، به خارج از کشور برود پناهنده است اما اگر زیر بار کجمداریها و کاهش امید و انگیزهي شغلی و اقتصادی رخت ببندد لقب مهاجر به خود میگیرد. درحالیکه مهاجرتِ از سر اجبار، همان پناهنده شدن است. مهاجرت در شرایط بد اقتصادی، مهاجرت نیست، بلکه دقیقاً پناهندگی است!
زیرا فرد از وجود ترسهایی که نمیتواند با آن مقابله کند و یا اجبارهایی که نمیتواند بپذیرد و یا تغییرش دهد، عزم غربت میکند تا شاید خود را به پناهگاهی امن برساند زیرا او به این یقین رسیده که در آشیان فعلی مضمحل میشود. در نهایت همهی اینها تحت لوای واژهی"ترس" قرار میگیرند. اولین واکنش آدمها در مواجههی با ترس هم، یا فرار است یا درجا خشک شدن! بخصوص در شرایطی که یک سگ هار به شما حملهور شده باشد...!
×××
دوستان زیادی دارم که رفتهاند یا میخواهند بروند. برخی خرسندند از هجرتشان و برخی مستاصل از چگونگی بازگشت به وطن و چند نفری نیز سرخورده به نقطهی صفر بازگشتند. اینکه تصمیم کدامیک درست بود به خودشان مربوط است و اینکه برخی موفق و راضیاند و برخی ناراضی، یک تجربهی شخصی است. ولی باتوجه به جاهایی که دیدم، مهاجرت فقط در صورت سرمایهگذاری و کارآفرینی اتفاقی خوشایندی است. یعنی با چپ پُر رفتن! وگرنه برای شروع دوباره، خاک خوردن از پایه آن هم در کشوری که نه قوانینش را میدانی، نه زبانش را و نه فرهنگ و نه چم و خمش را، هر شروعی از زیرصفر خواهد بود. بخصوص آنکه در بدو ورود تمام جهانی که فرد تجربه میکند برایش تازگی دارد و بیگانه است. حتی یک نشانی سرراست، مدتی طول میکشد تا ملکهی ذهنش شود.
در بهترین کشوری که بروی باز یک پناهندهای، یک آدم تحمیلی، یک شهروند درجه دو و یا حتی درجه چند. انتظار نباید داشت یک فرد تحمیلی در همان بدو ورود شرایطی را تجربه کند که بهتر از محل قبلیاش باشد!
×××
بیتردید که ایران محیط خوبی برای کسبوکار نیست حتی قوانینی که ازش میدانیم بهتر از قوانین کشورهای خارجی نیست که نمیدانیم! اما دانستن قانون بد بهتر از ندانستن قانون خوب است!
ضمن آنکه فارغ از این، اگر به نیت آزادیهایی نظیر حجاب و مشروب و.. میروی باید بدانی که این چیزها زیر بار تلاش برای از آب کشیدن گلیم از اقیانوس ناشناخته، خیلی زود رنگ میبازد.
در اینجا شاید چندین سال در نقطهای که هستی باقی بمانی ولی بهنظرم گاهی باید سرجایت بیحرکت باشی چون این سگ هار با فرار تو، جسورتر میشود اما وقتی بداند از جایت جنب نمیخوری میفهمد عوعو کردنش بیهوده است.
ترس، همیشگی نیست!
www.Soroushane.ir