واقعبین باشیم. اینکه بالاخره فهمیدی که باید رهبر باشی یا مدیر، اصلاً هیچ اهمیتی ندارد. سازمان، یک رهبر معنوی نیاز ندارد که مشتی مستضعف را با ایدههای دینی و انقلابی فریب دهد. حتی اگر اینگونه هم باشد همراهی نیروها، فقط مدتی است و پس از انقلاب، وقتی بدانند نفعی از آن نمیبرند یا رخت خواهند بست یا برعلیه آن رهبر شورش خواهند کرد زیرا مهم، نتیجه و اثربخشی یک همراهی برای تکتک افراد است وگرنه استفاده از ناآگاهی افراد و فریب آنان دیگر شاهکار نیست! و اسم این رهبری یا مدیریت نیست.
ادعای داشتن رهبری و مدیریت، بیمعنی است وقتی پول در بساط نداری تا کارمندانت را راضی نگه داری و دلچسب کار بکنی. زیرا آستانهی تحمل و همراهی نیروها حدی دارد. تابآوری نیرو ارتباطی به تابآوری کسبوکار در شرایط بحرانی ندارد. بخصوص آنکه آنان صرفاً حقوقبگیر هستند و نه در سهام شرکت و در سود آن سهیم نیستند. پس دم زدن از مدیریت و رهبری، وقتی آه در بساط نداری، بیشتر یاوهبافی است.
×××
پول، قدرتمندترین ابزار برای خلق ارزش است. زیرا خود این حلقه با حلقههای بسیاری پیوند خورده که اگر به اندازهی کافی استحکام نداشته باشد این زنجیره را از هم پاره خواهد کرد. یک کارمند، حقوقش صرف فقط خریدن شکلات شیرین و یک مشت کِش نمیشود تا با آن لبهایش را کِش بیاورد که انگار دارد میخندند و از اینکه برای آن سازمان کار میکند از ته دل راضی است خیر!
او خانواده دارد، بدهی دارد، آرزو دارد، پوشش میخواهد، مسکن و خوراک و لوازم نیاز دارد و هر آنچه که بقای یک انسان را رقم بزند جزو نیازهای اساسی اوست که اگر بجا تامین نشود آرامش فکری نخواهد داشت. از این رو تا صبح بنشیند در خصوص مدیریت و تفاوت آن با رهبری، سفسطه ببافید که فلان هستید و بسان. اما تا وقتی آنان را در پول و یا آیندهی قابل اندازهگیری شرکت سهیم نکنید هرگونه همراهی کردنی، مقطعی است و نتیجهی نهایی، چیزی جز نارضایتی نخواهد داشت.
×××
شما پول داشته باش، میتوانی بهترین متخصصین را جذب کنی و مدتها وفادارترین نیرو خواهد شد و میتوانی زیباترین بستههای خوشآمدگویی را به آنان تقدیم کنی. بهترین امکانات محیط شغلی برایشان طراحی کنی. بهترین ابزارهای فعالیت کاری و بهترین مشوقهایی که آنان را کیفور کند فراهم کنی. بعد بهترین مشاوران را جذب کنی تا بهترین خدمات فکری و روحی و آموزشی را به افراد بیاموزند. پول که داشته باشی نیازی نیست خیلی خود را به در و دیوار بزنی تا فیهاخالدون مدیریت را دربیاوری و یا دنبال تفاوت مدیریت و رهبری بروی.
اگر پول نداری، باید نیروها را در آیندهی کسبوکار سهیم کنی. تابآوری باید برای نیروها ارزشی داشته باشد وگرنه سر به بیابان گذاشتن است! آیندهی نیروها، وابسته به کسب تجربهی خالی نیست، شکم خالی، تجربهپذیر نیست! همه قرار نیست در آینده از فرط فشار و کشتن بُز شیرده، کارآفرین شوند!
پول، همه چیز نیست اما بدون پول هم هیچ چیزی نیست!
مدیریت و رهبری زمانی معنا میگیرد که آیندهای برای آنان به تصویر بکشی که قابل رسیدن است وگرنه فقط کسب وکار به نام توست نه عنوان مدیریتی و رهبری!
www.Soroushane.ir