هادی احمدی (سروش):

شمع!
با شمع بگفتم که چرا شعله گشودی؟
گفتا تو ندیدی ز من حاصل و سودی؟
گفتم تو همانی به سوختن شوی آرام
نابودی ز گرما، ولی غرق وجودی
دانم که چه بیهوده به دامان تو آیم
اما که ندانم چرا قبله، سجودی؟
خندید و بگفت آخ که بیچاره‌ترینی
گر شمع نباشد که تو پروانه نبودی!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x