شوربختانه، بهنظرم ساختار حکومتی ایران ولو با فشارهای بینالمللی، جنگ هشت ساله، تحریمها، مخالفتهای داخلی و اقتصاد بسیار خُردشده. قدرت عملیاتی و تابآوری لازم را دارد حتی بهقیمت از دست رفتن تمام سرمایههای کشور. این خبر مسرتبخشی نیست برای آنهایی که میخواهند طرح "براندازیم" را دنبال کنند.
چند سد مهم و کلیدی در این ساختار هست که شکستناش سخت است. یکی از آنها وجود سیستم موزائیکی است. بدین نحو که روی هر سازمانی یک سازمان عمود و یا موازی بصورت آشکار یا پنهان وجود دارد. حتی مابین آدمهای جامعه نیز چنین ساختاری دیده میشود! دقیقاً چیزی شبیه صفحهی شطرنج که مملو از خانههای سیاه و سفید است. با این تفاوت که هر دو سوی این صفحه در دست نظام است و به هر شکلی قادرست روی آن بازی کند.
بنابراین مقولهی کودتا، دور از ذهن است. زیرا هر کودتایی، توسط ارتش آن کشور، که پیشتاز اصلی و قدرتمندترین نهاد نظامیاست صورت میگیرد. اما ارتش ایران، یک نهاد نظامی با قدرت نفوذ کمتر است و اگر بعنوان یک خانهی سفید ازش یاد کنیم، سپاه بعنوان یک نهاد قدرتمند نظامی دیگر، عمود بر این خانه است. معمولاً در هیچ جای دنیا چنین ترکیبی را نداریم.
سپاه اکنون یک ارتش موازی، قدرتمند و ثروتمند از نظر مالی، حمایتی، سیاسی و حتی عقیدتی است. آنچنان که این ارگان، اکنون یک نیروی فراسرزمینی هم هست و تمام نیروهای چهارگانه زمینی، هوایی، دریایی و فضایی را در خود دارد!
اما این تمام ماجرا نیست، حلقهی نظامیگری ایران به سپاه و ارتش خاتمه نمییابد. نیروهای شبهنظامی داخلی و خارجی، بسیج و.... نیز خانههای سیاه و سفید دیگری هستند که در بحث مقولهی نظامی بعنوان بازیکنان ذخیره روی صندلی انتظار نشستهاند و هرجا که لازم باشد به صحنه خواهند آمد!
--------
این ساختار را به تمام ارگانها، سیاست داخلی و خارجی تعمیم دهید. نتیجه یکی است! اساساً ساختار موازی و یا موزائیکی در تمام ارکان نظام ریشه دوانده و این کار را سخت کرده! این ساختار قابلیت پشتیبانی فوری همدیگر را دارند و مهمتر آنکه قدرت بازی با افکار عمومی را در خصوص ایجاد پلیس بد و پلیس خوب را بخوبی ایفا میکنند!
قصدم تعریف از ساختار نیست، اما مشخصاً روی چنین سیستمی زیاد کار شده و خیلی هزینه شده، بنابراین هم بحث کودتا و هم امید به حمایت ارتش و یا هر کدام از نهادهای نظامی از مردم بیفایده است!