بادکنک، هوادار است!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
هوادار یعنی طرفدار سرسخت چهرهها، چه در ورزش باشد چه در سینما، چه در سفر، چه در هنر، چه در کار و چه بر روی دار. گفتارها، رفتارها و خط زندگی آنها، ما را مجذوب خود میکند تا از آن چهره، در خیال خود قدیسی بسازیم که مبرا از هر نقص و خطایی است. هر چه کند و هر چه بگوید، وحی مُنّزلی که تا پیش از این بر ما نازل نشده. اوست که هدایتگر ذهن ما خواهد شد. گاه مسیری برای دلخوشی و تعلق خاطرمان میشود و گاه بستری برای همانندسازی خود نسبت به او. همهجا در بوق و کرنا میکنیم و هویت او را فریاد میزنیم. پیش از آنکه از خودمان چهرهای بسازیم نقابی شبیه او را بر صورتمان میزنیم تا بنام و به رنگ او، هویت بگیریم. و این چه انتخاب و ذهنیت بدی است! چهرههای معروف، بازیگران دنیای مجازی و واقعیاند و یک انسان، شبیه من و شما. هنر و موفقیتشان، دستاورد خودشان است و نباید به واسطهی چسباندن آنها به خودمان، هویت بگیریم، هویت ما، ورای نقاب دیگران است. به قول دوستی:"مثال نزن، مثال باش!" بر کسی پوشیده نیست که سایتها و باشگاههای هواداری، مجلات پُر عکس از ستارگان روز زیادی در نظام ستارهسازی هستند که سعی میکنند ما را در تلهی این ستارهها بیاندازند و بیآنکه کورسویی نور از خودمان ساطع شود هر سو که میروند در پیاشان میدویم تا جایی که چهرهها، چهرهتر! و اسپانسرها پولدارتر میشوند این وسط ما میمانیم روزگار عبثی که از دست رفت و بجای آنکه یک چهرهی خاص برای خودمان باشیم دنبالهرو نقابهای منقش دیگرانیم. هواداری چیز جذابی است اما هوادار یعنی سرگرم شدن به دیگری! هوادار، فقط یک بادکنک است که به نوک سوزنی میترکد و نیست میشود. چون جز پوستهای نازک و جز نقابی بیمقدار از هویت دیگری، چیزی بر صورتاش باقی نخواهد ماند.