گفتیم:"بهراستی تو بهترین پیامآور خدا هستی، تو به ما آموختی که زندگی، دارمکافات است و راهی دشوار؛ که با دلسپردن به آموختههایت، میشود هموار. سبب شدی تفاوت حلال و حرام را بدانیم و ناامیدی به دل راه ندهیم، که روزی، گشایش از راه خواهد رسید، دل را به بیراه ندهیم، راه را به آه ندهیم، بجای هوس، پاکدامنی را پیشه کنیم، گفتی پیشهی لذتهای دنیوی، گناه است و هر ضمیری بی یاد او تباه است، ریشهی طمع را به تیشهای از میان برکَنیم، به آنچه داریم قناعت کنیم و از آنچه نمیتوان داشت، از حکمت او بدانیم و اطاعت کنیم، نیاز را در نماز بجوییم و از راز هستی هیچ نپرسیم که گمراه میشویم، به ایثار، دیگری را بر خود ترجیح دهیم و به ایمان، درونمان را از هر کمبودی، سرشار از فراوانی کنیم، بجای بُت، خدای تو را بپرستیم، دعا را دوای زخمها کنیم و شفا را معجزهی دلها ..... حال آیا سزاوار بهشت هستیم!؟"
گفت:"درود خداوند بر شما، که چهقدر خوب، آیههای او را با جان و دل پذیرفتهاید، بهراستی که دین، مرهم دردهای شماست! شما اکنون سرمست از ایمان و اعتقادید، بهشت، ارزانیاتان."