انجیر هندی، بادام برزیلی، آووکادو، بالنگ، پنیر نخل، دراگون فروت، پاپایا و..
اینها جزو میوههاییاند که هر کدام را لااقل یکبار امتحان کردهام؛ باور کنید فارغ از خواص ارزشمند و شکلهای عجیبشان همگی مزخرفند؛ بجز آووکادو که مزهی پستهی تر و خیلی چرب میدهد.
این را گفتم که بدانید هر چیز خاص و عجیبی الزاماً خوشمزه یا دلنشین نیست؛ گاهی همان سیب و خیار بوتهای و یک قاچ هندوانهی خودمان هزار بار دلپذیرتر از دراگون فروت بنفش با اسم عجیبغریبشاند.
ظاهر، فریب میدهد، اسم، گول میزند، اما طعم؟ طعم راستگوترین داور دنیاست.
و راستش را بخواهید، هیچچیز به اندازهی طعم یک گاز از یک سیب سفت و ترش آبدار محلی، آدمی را از فریبِ اگزوتیکپسندی نجات نمیدهد.
×××
اگزوتیکپسندی یکجور خارجدوستی خوراکیهاست؛ همان تمایل بیشازحد به چیزهای خاص، عجیبوغریب، یا خارجی؛ فقط به این دلیل که چون متفاوتاند یا از جای دور و ناشناختهای آمدهاند. این یعنی بسیاری از انتخابهای ما انتخاب نیستند؛ واکنشیاند به وسوسهی تفاوت.
×××
این موضوع را میشود تعمیم داد به روانشناسی، فلسفهی معنا، استایل و پوشش و انتخاب ما آدمها در زندگی شخصی.
ما اغلب چیزی را برمیگزینیم که متفاوت است نه بهتر! شبیه آدمی که دائم وارد روابط یا مشاغل جدید میشود، اما هیچوقت توی یکی از آنها عمق پیدا نمیکند؛
میشود همهکارهی بیکاره؛ همهرابطهی مجرده، همهفنحریف بدون فن!
همین را در کسبوکارها هم میتوان دید؛ شرکتهایی هستند که برای تصاحب بیشتر بازار، هرچیز جدید و متفاوتی را ارایه میدهند بیآنکه خودشان از آن مسرور باشند و یا روی یک چیز بهتر تمرکز کنند!
×××
برخی چیزها آنقدر متفاوتند که فقط یکبار میشود انتخاب و ازش استفاده کرد. اما چیزهای بهتر، آنچنانند که نمیشود مدام ازش استفاده نکرد!
آنچه دور است، همیشه عمیقتر بهنظر میرسد؛ اما عمق، در نزدیکی فراموششده است!
www.Soroushane.ir