خیلی از ماها هنوز شبیه کودکان زیر دوسال هستیم؛ کودکانی که در مرحلهی یادگیری زبان و درک معانی هستند، اما آنان علیرغم اینکه ممکن است دیر زبان باز کنند و یا فقط چند کلمه را بگویند ولی بطرز جالبی توانایی درک جملات سریع، بلند و سنگین بزرگسالان را دارند؛ بعبارتی درک آنها بسیار بیشتر از توانایی بیانشان است.
شاید همینهاست که کودک را علیرغم ناتوانی در بیان، حسابی دوستداشتنی و شیرینبیان نشان میدهد!
×××
کودک در این سن، بخشهای مهم جملات سنگین را دریافت میکند، مانند کلمات کلیدی، لحن، معنی، حالت چهره، تُن صدا، احساسات و زبان بدن شما. ازطرفی هرچیزی که نفهمند و یا برایشان تازگی داشته باشد بسرعت به ذهنش میسپارد و یا به گنجینهی واژگانش میافزاید.
×××
فیلسوفانی مانند هایدگر معتقد بودند انسانها پیش از زبان، نوعی درک از جهان دارند که از طریق حضور در محیط و تعامل با دیگران شکل میگیرد. کودک نیز، پیش از بیان، جهان را از طریق حواس و تجربهی زیستهی خود "معنا" میکند.
پس توانایی درک آنها بسیار بیشتر از توانایی بیانشان است.
×××
خیلیها با اینکه جوان یا میانسال و کهنسال هستند هنوز از بیان احساسات و افکار و تلاشها و تواناییشان عاجزند؛ درست به مانند کودکان.
همانطور که کودک، زبان را میآموزد، بزرگسال نیز نیازمند یادگیری دوباره است، نه برای درک کردن یا زبان بازکردن، که برای سخن از دل برآوردن.
×××
زبان دل، ژرفترین و بیپردهترین شکل ارتباط است؛ این زبان از احساسات بیکلام، نیتهای صادق و صمیمی، و ارتباطات عمیق با دیگران حاصل میشود.
چیزی نیست شبیه اشارات نظر؛ بلکه درست شبیه نظر بدون اشارات است!
شبیه خیره شدن، دل به دل دادن و محو شدن در چشم یکی.
وقتی دل با دل صحبت میکند، نه به کلمات نیازی هست و نه به حرکات بدنی عجیب و پیچیده؛ بلکه تنها یک جریان درونی و راستین نیاز دارد که از آنِ همگان است.
درک این زبان به ما اجازه میدهد تا از مرزهای ظاهری ارتباطات عبور کنیم و وارد فضایی شویم که در آن فهم و محبت بدون هیچگونه فیلتر یا تفسیر اضافی، منتقل میشود.
به همین دلیل، شاید مهمترین ارتباطات ما همانهایی باشند که بدون کلمه و تنها از دل به دل جاری میشوند.
×××
هرچه هست زبان دل، مهمتر از زبان و زبان بدن است!
www.Soroushane.ir