"تهش اینه که همگی زر مفت میزنیم دیگه؛ مگه غیر از اینه؟"
در جهان نسبیت و انبوه متغیرها، دست یازی به یک چیز ثابت و همیشگی، بهشدت خطرناک و نادرست است. گاهی تمام وقفههای ما بخاطر ماندن در این ثباتهاست.
درحالیکه دیتابیس با رابطه و بدون رابطهی این جهان هستی، سرشار از متغیرهایی است که حتی شبیه صفر، صاحب مقدارند اما اکنون مقداری ندارند!
×××
با خوانش صدها کتاب و شیرجه رفتن توی هزاران آدم و دیدگاه به این نتیجه رسیدم که هر تفکری در بهترین حالت فقط دری است که میتوان از آن عبور کرد؛ ماندن در آن و زیستن با تریت مغز او بیهوده است و در آخر بوی گندش بالا میآید.
×××
ته تمام اندیشهها زِر مفت است؛ زِری مفتی که میتوان مبدلش کرد به زَر ارزشمند؛ تا اندکی در این وادی وانفسا، آسوده زندگی کنیم و بگوییم من هم هستم.
در جهان پر از نسبیت و تغییر، هر ایدهای که بعنوان حقیقت مطلق پذیرفته شود، همانقدر پوچ است که پایبندی به چیزی که زمانی معنا داشته اما دیگر معنایی ندارد.
×××
هیچ اندیشهای محفل دائمی نیست در بهترین حالت یک کاروانسراست که میتوان مدتی در آن اقامت گزید و بعد از رفع خستگی از چکنمچکنم، ترک منزلش کرد.
حتی اندیشههای عمیق و معنادار نیز در نهایت "زر مفت"اند؛ و تبدیلش به "زر ارزشمند" تلاش بیهودهای برای زیستن آسوده در دنیایی با اینهمه دشواری و ناپایداری است.
×××
البته هرگز صاحب ابدالدهر این زَر نخواهیم بود جز اینکه مدتی سوارش شده باشیم!
این نیز زر مفت است و تو هم اینجا یک زر مفت بزن!
www.Soroushane.ir