هادی احمدی (سروش):

فکر نمی‌کنم خیلی‌ها وقت و پول خود را صرف دیدن یک مکان از پر از کیرهای سنگی بکنند.
گورستان خالد نبی را می‌گویم همانجایی که صدها گور با سنگ ‌قبرهایی به شکل آلت تناسلی مردانه، صحنه‌ی عجیبی را به نمایش گذاشته؛ فرضیه‌های زیادی برای این نوع شکل قبرها مطرح شده، اما غالب شایعه این است که چنین سنگ مزارهایی، آلت تناسلی مردانه است.

برخی می‌گویند دشمنان خالد نبی را وقتی دفن کردند به این چنین سرنوشت شومی گرفتار شدند؛ برخی می‌گویند این گور دامادهای ناکام است و نشان آلت فرو نکرده در مادگی زنانه است، بعضی گفته‌اند یاران نفرین شده‌ی پیامبرند و برخی نیز گفته‌اند اشکال دیگری بوده که به مرور زمان شکل آلت تناسلی به خود گرفته.
عمر این سنگ‌ها به دوران پارینه‌سنگی برمی‌گردد برخی می‌گویند شاید نماد آلت تناسلی نیست بلکه مردانی با کلاه و شال (کمربند) را به تصویر می‌کشد چرا کلاهک این سنگ‌های مزار، طرح‌های اُریب دارد و بین ستون‌هایش نیز برآمدی مدوری حکاکی شده که به مانند شال دور کمر است؛ شاید هم خط برش ختنه است! 🙂 اما بسیاری از این سنگ‌ها چندین شال دارند پس گمانه‌زنی این‌که بدن مرد است را رد می‌کند ازاین‌رو این این حلقه‌ها را می‌توان حلقه‌ی یک یا چند انگشت دورتادور آلت مردانه دانست.
از آنجایی که تاریخ و تمدن و فرهنگ را مردان در قبضه داشتند نمادگرایی مردانه پس از مرگ به این شکل دور از ذهن نیست؛ بخصوص آنکه برخی آثار بجای مانده دقیقاً نشانگر آلت مردانه است.
پس به گمان من در آنجا آیین آلت‌پرستی رواج داشته.
×××
اساساً دین اسلام معماری خاصی نداشت؛ هرچه بود از حمله به ایران و کشورهای دیگر بدست آمد و توانستند برندینگ اسلامی را در بطن معماری آن کشورها جا کنند. بنظر معماران اسلامی، همان معماران دلخور و رنجیده‌ی ایرانی زرتشتی بودند و شکل مناره‌ی مساجد را نیز تقریباً به همین شکل سنگ مزار گورستان خالد نبی ساختند. هرچقدر در طراحی این معماری مناره‌ها تزیین‌کاری شده اما شکل نهایی آن چیز دیگری نیست.
تشابه مناره‌ها به این سنگ مزارها یک چیز جالب است که نمی‌شود نادیده گرفت. بنظرم اگر به شکل آلت تناسلی بدان نگاه کنیم مشخصاً یک ضربه‌ی پنهان به برندینگ اسلامی مسیحی است؛ و اگر به شکل مرد بدان نگاه کنیم نشانگر یکه‌تازی مردان در تمام تاریخ هستیم. مردانی که زنده بودن و مرگشان، توی زندگی مردم باید حضوری چشمگیر می‌داشت.
معماری جنسیت‌گرا و تاریخ‌نگاری جنسیتی دو چیز مهم در بررسی اینچنین آثاری است. بررسی فضاهای تاریخی و معماری می‌تواند نشان‌دهنده‌ی چگونگی شکل‌گیری قدرت و هویت‌های جنسیتی در جوامع مختلف باشد. بعنوان مثال، چگونه فضاهای عمومی یا خصوصی می‌توانند به نفع یک جنسیت طراحی شده باشند.
×××
نمادگرایی قبرها در باستان و ادیان و فرهنگ‌های مختلف به تنوع و عمق معانی مختلفی اشاره دارد؛ بطور مثال هر فرهنگی سعی داشته جنسیت متوفی را به شکلی در سنگ مزارش نشان دهد؛ از گورهای سرخپوستان آمریکایی آزتک و مایا گرفته تا همین گورستان خالد نبی.
با این‌حال معماری فالیک در فرقه‌ی فالیک یا فالیسیسم، آلت‌پرستی را رواج می‌داد. بطور مثال تندیسی از یک نراندامه مورد پرستش در روستایی از بومیان تایوان شباهت بسیاری دارد به این سنگ مزارها.
پژوهشگران معاصر در نقد معماری به بررسی رابطه‌‌ی بین معماری و بدن، جنسیت، قدرت و مکان پرداخته‌اند. بویژه فمینیست‌هایی چون مارگریت کندی، ساختمان‌های بلند مرتبه فالیک در چشم‌انداز شهری را بعنوان "نمادهای فالیک سلطه‌ی مردانه، قدرت و ابزار عقلانی" مطرح کرده. یا ساختمان ۱۰۲ طبقه امپایر استیت در نیویورک نیز والری بریگینشاو از آن بعنوان نماد غرور آمریکایی و "نشانه نهایی قدرت فالیک آمریکایی" یاد کرده.
"حتی برج کج پیزا" به یک اصطلاح عامیانه‌ی جنسی برای آلت تناسلی نیمه راست تبدیل شده. توره آگبر بارسلونا در اسپانیا یا بنای یادبود واشنگتن در واشنگتن دی سی آمریکا و برج آب Ypsilanti در میشیگان، برج میلاد تهران، برج ناوندیان، گنبد رادگان و… همه‌ و همه نمادهایی از سلطه‌ی مردان، قدرت و اقتدار سیاسی آنان است. شکلی از آلت‌پرستی پنهان و سلطه‌ی مردان!
آلت‌پرستی در ادیان و فرهنگ‌های مختلف به اشکال متفاوتی وجود دارد و معمولاً به مفاهیمی چون باروری، زندگی، و قدرت جنسی مرتبط است. این نوع پرستش می‌تواند نشان‌دهنده‌ی اعتقادات عمیق فرهنگی و مذهبی جوامع باشد و تأثیرات اجتماعی و سیاسی قابل توجهی داشته و ادیان و فرهنگ‌ها و حتی معماری شهری امروزی از آن بی‌بهره نیست!
شاید اگر معماران باستان و معاصر زن بودند شکل این بناها متفاوت بود.

زیگموند فروید، بنیان‌گذار روانکاوی، به نظریه‌های مختلفی درباره نمادگرایی فالیک پرداخت. او بر این باور بود که بسیاری از نمادها، بویژه در هنر و معماری، بطور ناخودآگاه نماد فالوس و تمایلات جنسی‌اند. از این منظر، ممکن است برخی سازه‌ها یا آثار معماری، حتی بدون قصد صریح سازندگان، به شکلی، فالیک تعبیر شوند. شاید بدین خاطرست که جذابیت جنسی (یا اروتیسم) در معماری فالیک، یکی از جنبه‌های تأثیرگذاری این نوع ساختارها بر مخاطب است. این جذابیت در طراحی‌هایی که ناخودآگاه یا حتی عمداً نمادهای جنسی را تداعی می‌کنند، می‌تواند بر نحوه‌ی درک و ارتباط افراد با محیط پیرامونشان تأثیر بگذارد.

آلت‌پرستی، گویی هنوز هست در اشکال و فرم‌های مختلف. در این جوامع، آلت‌پرستی به عنوان مظهر قدرت زایشی و پیوند با خدایان یا نیروهای طبیعت بود و برخلاف تصور امروزی، گفتن از کیر یا نمایاندن تصویرش یکجور تابو محسوب نمی‌شد. امروزه هم عنوان و هم شکلش در فرم دینی و معماری پنهان شده ولی اصل قضیه همان است که بود.
×××
هر بنای فالیک، داستانی از سلطه و باروری را روایت می‌کند!
www.Soroushane.ir


3.8 4 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اعظم
اعظم
2 ماه قبل

تا به حال از این دیدگاه توجه نکرده بودم! و چقدر حس تقدس در این بناها القا کرده بودیم‌

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
2
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x