"هر جان که در ره آمد لافِ یقین بسی زد / لیکن نصیب جان زان پندار یا گمان است"
این بیت زیبا از عطار نیشابوری دارد میگوید لافزن، بسیار یقین دارد اما اهل خرد همیشه با "گمان و تردید" چیزی را مطرح میکنند.
این قطعبهیقین گفتن لافزنها، از کجا میآید؟
×××
قطعیت و اطمینان لافزنها ممکن است نشانهای از خوداعتمادی کاذب و تمایل به جلب توجه و تأثیرگذاری کذایی بر دیگران باشد.
آنها شاید در تلاشند تا خود را قوی، دانا یا مطمئن نشان دهند، حتی اگر واقعاً اطلاعات کامل یا درستی نداشته باشند.
ابعاد پیچیدهی تمام ماجراهای زندگی بشر، آنقدر وسیع است که میشود گفت هیچ قطعیتی بواقع وجود ندارد.
×××
در دیالوگهای سقراطی اثر افلاطون نیز، سقراط همواره با تردید و پرسشهای عمیق به بررسی مسائل میپرداخت و اینگونه به دنبال کشف حقیقت میرفت. او به جای اطمینان کاذب، بر اهمیت تفکر نقادانه و جستجوی دانش تأکید داشت.
×××
لافزنها همهجا هستند!
در دنیای کسب و کار، مثالهای مختلفی از تفاوت بین اطمینان کاذب و تفکر خردمندانه وجود دارد.
بطورمثال بسیاری از استارتاپهای ایدهساز با اعتماد به نفس زیاد و اطمینان به موفقیت، محصولات یا خدمات جدیدی را به بازار عرضه میکنند؛ این اعتماد به نفس شاید بتواند به موفقیت موقتی منجر شود، اما عدم توجه به تحقیق و تحلیل دقیق بازار منجر به شکست میشود.
و یا در سازمانها، برخی مدیران با برچسب مدیر ریسکپذیر در موقعیتهای بحرانی با قطعیت بالا، تصمیمات سریع و بدون ملاحظهای را بنام ریسکپذیری میگیرند، بدون توجه به تمام جوانب ریسک.
همین موضوع میتواند باعث ایجاد مشکلات بزرگتر شود.
×××
لافزن، یک لحاف میکشد روی آنچه که هم خودش نبیند و هم دیگران!
www.Soroushane.ir