قلب تفنگ هم گاهی تیر میکشد!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
ما چیزی بیرون نمیدهیم جز مجموعهای از گلولههای چپانده شده در خشاب ذهنمان.
ما شبیه تفنگیم؛ خودکار یا نیمهخودکار؟ مهم نیست. مهم ایناست که هميشه آمادهی جنگیم، آمادهی حمله و آمادهی دفاع؛ برای بقا.
×××
با هرچیزی تغذیه شوی از همان هم سخن خواهی راند.
ظرف شخصیت وجودی و کل زیربنای تفکر ما نیز یک خشاب است و صفات و خصایص و عادات ما به تعداد گلولههای موجود در آنست.
گاهی داشتن و بیرون کشیدن یک صفت ذاتی یا اکتسابی بدجوری قلب ما را بدرد میآورد.
ممکن این گلوله، ظلم در حق خودت باشد برای رساندن خیر به دیگری؛ یا گلولهی بدی باشد که ظلمی است در حق دیگری که تکتک یا رگباری بسوی دیگران شلیکش میکنی.
×××
قلب تفنگ تیر میکشد ولی چیزی حس نمیکند. گلولههایش همگی یک طعم دارند؛ طعم سوختگی برای خودش و طعم سرب برای دیگری.
قلب تفنگ، زمانی تیر نمیکشد که دست کسی روی ماشه نیست!
فقط حواست باشد، که دست کسی روی ماشهات نیست!
www.Soroushane.ir