هادی احمدی (سروش):

جهان ملوک خاتون، یکی از شاعران زن ایرانی است و قریحه‌ی طنازانه‌ای دارد؛ او در پی خطایی، به دنبال طلب بخشش از یار است اما محلش نمی‌گذارد. با این‌که زن صاحب مسند و نامداری بود ولی از بد حادثه، یارش یا از زبان خود جهان خاتون یا از کسی دیگر، حرفی راجع‌به او شنیده.
جهان دنبال یار سوسه می‌آید؛ اما چرا؟ چون کیس خوبی است و نمی‌خواهد به هر قیمتی از دستش بدهد حتی اگر قبلا خطایی کرده باشد!
برویم به #شرنامه جهان ملوک خاتون.
×××
او در غزلی گفت:
"دلبرا تا کی زنی بر جان ما تیغ جفا؟ / بگذر از این رسم جانا مگذر از راه وفا"
نیازی به شرح ندارد و دارد ضجه می‌زند پیش دلبر.
فقط اینکه خودش بی‌وفایی کرده و الان انتظار وفا از یکی دیگر را دارد و این نشان از خودخواهی جهان جان است. 🙂
×××
در بیت دوم:
"ترک‌چشمِ مستِ ما چندم جفا بر جان کند / من بلا تا کی کشم از دست آن ترک خطا؟"
خب اینجا مشخص است خطای فاحشی از جهان صورت گرفته و دلبر هم به آن پی‌برده و دلش از جهان صاف نمی‌شود حتی اگر قول داده باشد که آن خطا را تکرار نکند.
اما چه خطایی؟
×××
"مرغ جان خسته‌ام گفتا ز درد اشتیاق / یک شب از روی هوس من کردم آهنگ هوا"
در این بیت او با پرروئی تمام، از آن خطا یاد می‌کند که آنجایش را یک شب از فرط تنهایی، اشتياق و هوس به باد [بگا] داده؛ و می‌گوید این چیزی نیست که تو بابتش ناراحت باشی 🙂
"مرغ جان خسته" یعنی‌ بدن، یا [آنجایش که تار عنکبوت بسته] و مشخص است مدت‌ها سکس نداشته، بهمین خاطر بخطا رفته.
"آهنگ هوا کردن" یعنی بر باد دادن.
×××
او در ابیات دیگری، دلبر را بخوبی توصیف می‌کند. ظاهرأ دلبر فعلی و دلبر قبلی هر دو متشخص و جذاب بودند. چراکه در جایی از "او" حرف می‌زند و در جایی دیگر از "تو"؛ و از هر دو دلبر طرد شده اما قفلی زده روی دلبر فعلی.
با اینحال او فقط یک‌شب دست از پا خطا کرده؛ همه و بخصوص دلبر فعلی پی برده که جهان چه غلطی کرده. بنابراین امیدی به بخشش نیست.
×××
که در پایان گفت:
"گر به پابوس تو دست دل نمی‌یارد رسید / چون ندارد چاره‌ای از دور می‌گوید دعا"
"دعا" اینجا خواندن دعا نیست بلکه نوشتن دعا است! چراکه این کلمه با نداشتن "چاره" همراه شده.
جهان خاتون شبیه اکثر زنان به نوشتن دعا اعتقاد نداشت اما خود را موجه به این کار می‌داند چون علی‌رغم کلی خواهش و طلب بخشش، چاره‌ای نمی‌بیند جز با طلسم و دعا، دل دلبر را بدست بیاورد و او را به خود نزدیک کند.
×××
بگا دادن، پرروئی و دعانویسی از خصوصیات بارز آن بزرگوار در این غزل بود! 🙂
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x