من اگر میخواستم که بدنیا نمیآمدم.
من خودم به دنیا آمدم.
میشد در شکم مادرم، طناب ناف را دور گردنم بیندازم و خودم را دار بزنم، یا ورودی ناف را فشار دهم تا اکسیژن و غذا به من نرسد و یا کیسهی آب را پاره میکردم تا درجا پاره شوم!
من اگر میخواستم دنیا نیایم آنقدر طولش نمیدادم که ۹ ماه بگذرد.
آری من خیلی پیشتر از اینها میتوانستم خودکشی کنم و نکردم.
شاید چون مادرم مرا نگهداشت.
مادری که میتوانست مرا بیندازد. میتوانست هیچی نخورد تا بمیرم. میتوانست آنقدر بخورد تا خفه شوم. میتوانست شکمش را بکوبد به جایی و درجا ضربهمغزی شوم.
او نخواست بمیرم وگرنه من خودکشی میکردم!
من و مادرم، من و زندگی به یک بند ناف وصل بودیم.
من به او، او به من.
من به زندگی، زندگی به من.
یک بند ناف کافیست برای زندگی کردن، برای ادامه دادن...
بند کنید به زندگی!
www.Soroushane.ir