شاعری که کورد است و یک بیت شعر کوردی نسروده را باید چیکارش کرد!؟
×××
موفق شدم به هر وزن و سبک و قالب فارسی هزاران شعر بنویسم و حتی چند مورد شعر در قالب مثنوی به زبان انگلیسی و اسپرانتو بسرایم با اینکه زبان مادریام نبودند.
ولی کوردی را یا نتوانستم یا ننوشتم!
به شکل عجیبی مسخره است که اقدام نکردم، شاید همان حکایت لق زدن سمت چپم است! 🙂
شاید شەکەتم[خستهام].
شاید امتحان نکردم و وقت نگذاشتم.
شاید فارسی و کوردی را یکی پنداشتم؛ درحالیکه مولوی کورد و مولانا دو داستان متفاوتند.
×××
بنظرم بهشدت دارم کملطفی و کمکاری میکنم.
هرچند در مغز کلام تفاوتی نمیکند به چه زبانی بنویسی، ولی مدیون میدانم خودم را که هیچ تلاشی برای زبان کوردی نکردم،
این، حال خوبی نیست.
×××
[ دی شەکەت بیمە نیەوسم وە پاوە / سەرم گەن ئۊوشێ حاڵم خراوە ]
[ دڵم ئەزرەت مەن پرچ لەولاوە / ژان دەرۊونم دایم تاوتاوه ]
ترانهی شهمال مهدی زنگنه.
www.Soroushane.ir