وقتی پشت فرمان تراکتور می‌نشینی و بعدش سوار یک خودروی سواری میشوی تازه می‌فهمی که فرمان خودروی سواری چقدر حقیر است و چنان تسلطی بدان داری که باورکردنی نیست!
وقتی با یک مانیتور کوچک کار می‌کنی اما بعدش یک مانیتور بزرگ جلوی روی‌ات می‌گذارند در پهنای مانیتور بزرگ گم میشوی و مدت‌ها طول می‌کشد تا به بزرگی آن عادت کنی.
هنگامی‌که از یک شهر بزرگ به یک شهر کوچک می‌روی نیز آن شهر کوچک شبیه دهاتی بی‌مقدار است.
و زمانی که از کشور عقب‌افتاده و بسته به کشوری آزاد و مدرن می‌روی نیز در انبوه بزرگی آن گم میشوی.
×××
ظرف اندیشه آدم‌ها محدود نیست. ظرف اندیشه هیچ آدمی کوچک نیست اما تا وقتی با چیزهای کوچک سرگرمی، درک چندانی از چیزهای بزرگ را نداری و وقتی از ابتدا با چیزهای بزرگ روبرویی، چیزهای کوچک را در کمترین زمان می‌بلعی!
×××
مدارس با کتب سفارشی، خانواده‌های سنتی، دوستان بسته، حکومت‌های توتالیتر و مذاهب دقیقاً همین بلا را سر ظرف اندیشه و نگاه آدمی درمی‌آورند. آنان کاری می‌کنند که کوچک فکر کنیم تا اگر در برابر چیزی رها و آزاد و بزرگ قرار بگیریم درک درستی از آن نداشته باشیم.
حرکت از سمت کوچک به سمت بزرگ همیشه مصیبت است و پرچالش.
بااین‌حال مردمان جهان‌سومی بالاخره ناچار به حرکت از سمت کوچک به سمت بزرگ‌اند.
رفتن به سمت بزرگی برای بسیاری قابل‌درک نیست و یا بسیاری آن چیز بزرگ را به دلیل عدم هماهنگی پس می‌زنند و یا حتی بسیاری نیز در برابرش مقاومت می‌کنند اما درنهایت آنانی موفق‌اند که خود را زودتر وفق دهند.
×××
طول می‌کشد تا نسل کهنه‌ای از مردم ایران بفهمد زن، زندگی، آزادی چیست. تصویر بزرگی در برابر ذهن و نگاه کوچک شده‌ی همه قرار داده شد که به شدت تازگی دارد. یک Big Picture نو و جامع!
اما هنگام دیدن این تصویر بزرگ، بسیاری مقاومت کردند که آن را نپذیرند. بسیاری به جنگ با آن پرداختند و بسیاری هم اصلاً آن را درک نکردند بااین‌حال عده‌ای خودشان را وفق دادند تا نگاهشان به وسعت این مفهوم، بزرگ شود.
اگرچه رسیدن به فهم این تصویر بزرگ برای همگان زمان‌بر است اما شدنی است، چون ظرف کوچک شده‌ی ذهن آدمی که خواهان است در برابر با چیزهای بزرگ، میل دارد که از کوچکی رها شود و یا لااقل به بزرگی، خود را عادت دهد!
×××
با این حال، مهم‌تر از ظرف ذهن و نگاه، خواستن آدم‌ها برای مواجهه با تغییرات بزرگ است.
درست شبیه کسی که لب به شراب می‌زند، تا وقتی بیشتر نخواهد، با یک پیاله سگ مست است! اما وقتی که خواهان این شد تا بیشتر بنوشد و بیشتر و بیشتر، دیگر یک کوزه هم جواب سرخوشی‌اش را نمی‌دهد چه برسد به یک پیاله!
www.Soroushane.ir
