یکی از انگهایی که به من میچسباندند این بود که بهعنوان یک کارمند بلد نیستم چطور با مافوقم صحبت کنم.
به زبان سادهتر، چاپلوسی بلد نیستم. اما اسمش را چاپلوسی نمیگذاشتند بلکه "بلد نبودن رابطه با مافوق" را جایگزین آن میکردند.
بلد نبودن این مهارت نرم(!) بهشدت آدمی را از گردونهی رقابت بیرون میاندازد. تنها میشوی، گوشتتلخ میشوی و مهمتر از همه، یک عنصر نامطلوب میشوی.
همین شد که در بسیاری موارد از مواجههی مستقیم با مدیران ارشد منعم میکردند.
مشکل از من و کسی که شبیه من نبود، نبود؛ مشکل از سمت مدیری بود که آدمهایی چون من را برنمیتابید!
×××
خیلی دور نرویم. ما یا چاپلوسیم یا چاپلوس را دوست داریم. بیشتر از آنکه چاپلوس وجود داشته باشد، آدمهایی وجود دارند که چاپلوسی را میپسندند.
با این وصف کسی که چاپلوس است هرگز قبول نمیکند که چاپلوس است و کسی که مورد تملق واقعشده نیز هرگز خود را نامستحق تعریف و تمجید نمیداند.
نپذیرفتن لقب چاپلوسی و چاپلوس بودن، شبیه معتادی است که هرروز چند بست تریاک میکشد اما میگوید معتاد نیست یا سیگاریهایی که هرروز سیگار میکشند و خود را سیگاری نمیدانند!
×××
تملق و دست به دستمال بودن، آدم خودش را میخواهد. این نیز در کنار هزاران خصیصهی اکتسابی، یک مهارت است که بسیاری خیلی خوب آن را میآموزند و برخی هم هرچقدر بر سرشان بکوبی نمیفهمند که نمیفهمند، درست شبیه خودم.
چاپلوسی اگرچه یک مهارت نرم است و بار معنایی منفی دارد، اما بهشدت در موفقیت بسیاری اثرگذار بوده. این مهارت منجر به نزدیکی بیشتر آدمها میشود ولو آنکه با تمجید غیر صادقانه همراه باشد.
×××
شکل واقعی تمجید از دیگران میشود قدردانی و شکل غیرواقعی تمجید از دیگران میشود چاپلوسی.
درهرصورت چه این مهارت بهطور واقعی یا غیرواقعی بیان شود میتواند ابزار قدرتمندی برای ایجاد و تقویت روابط باشد.
×××
طبق مطالعهای که توسط محققان دانشگاه ساسکس انجامشده دریافت تعریف و تمجید از سوی دیگران، همان مراکز پاداش را در مغز فعال میکند که هنگام دریافت پاداشهای مالی فعال میشود. این نشان میدهد که قدردانی چه صادقانه و چه غیر صادقانه، تأثیر مثبت و عمیقی بر ذهن و روان ما دارد. در این لحظه مهم نیست بیان شما صادقانه است یا دروغین؟ بلکه احساس فرد موردتمجید قرارگرفته مهم است. اگر او تشنهی تمجید باشد هر دو حالت واقعی و غیرواقعیاش را دوست دارد!
×××
چاپلوسی فقط بین رئیس و مرئوس نیست. بسیاری در شبکههای اجتماعی نیز خواسته یا ناخواسته دست به تمجید غیرواقعی میزنند و یا منتظر تمجید غیرواقعی دیگراناند که این نیز همان چاپلوسی است در شکل و فرم دیجیتالی و مجازی.
به عبارتی نوشتن کامنت بهبه و چهچه، همان مرکز پاداش مغز را فعال میکند.
×××
خروجی چاپلوسی، دوطرفه است. زمانی که چیزی عرضه میکنی انتظار دریافت چیز در ازای آن را داری. به عبارتی یک بده بستان نانوشته است. آنچنانکه در ازای بهبه و چهچه غیرواقعی نسبت به دیگران، انتظار حمایت داری. اگر چنین نکنی بعد از مدتی نه کسی لایکت میکند و نه کامنتی برایت مینویسد!
×××
به نظرم چاپلوسی ناشی از ضعف، فقر آگاهی و البته تنهایی ماست. ما از ترس ماندن در انزوا و ضعیفتر شدن سعی میکنیم گرداگرد کسانی پرسه بزنیم که میتوانند حامی ما باشند. چه آن حامی رهبر یک مملکت باشد، چه وزیر، چه نمایندهی مجلس، چه مدیر و چه یک فرد بیگانه در شبکههای اجتماعی.
www.Soroushane.ir