من فکر نمیکردم کرونا که طاعون قرن حاضر است و سبب شد بسیاری جانشان را از دست بدهند و همه با اکراه و انزجار و پرهیز از آن یاد میکردند برای کس دیگری سبب موهبت شود.
×××
اکثر ما آدمها نقاب داریم ولی نقابهای ما رفتاری است نه ظاهری. اما یک پسر جوان که مسئولیتی را در یک شرکت عهدهدارست صورتش بدلیل بیماری، کاملاً دفرمه شد؛ صورتی که احتمالاً بدلیل سندروم صورت شیر، او را بیشباهت به همه کرده. مشخص بود از دیدن چشمان متعجب مردم که یک لحظه صورت عجیبش را میدیدند، میرنجید.
×××
سعی میکرد اکثر مواقع پاسخ مردم را ندهد یا همیشه سر به زیر باشد و یا حتی پشت به مردم؛ وقتی یک آن اتفاقی صورتش را میدیدی محزون بود و تا جایی که میشد چهرهاش را از دیگران پنهان نگه میداشت و البته نگاه غمآلودش را.
کرونا که آمد یک ماسک بر صورتش نقش بست؛ ماسکی که همیشه روی صورتش بود و آن عیب ظاهری چهرهاش را بخوبی میپوشاند. شاید تا پیش ازاین فکر نمیکرد با یک ماسک بهداشتی میتواند بر این چهرهی عجیبش فائق آید و در جامعه، آسوده ظاهر شود؛ شاید هم اگر قبلاً ماسک میزد مردم بیشتر از این کار و چهرهاش متعجب میشدند!
اما کرونا، برایش حلال مشکل شد و درمان درد!
×××
او را دیدم که با ماسک بر صورت، اعتماد به نفس عجیبی پیدا کرده بود و دقایق بسیاری روبروی مردم میایستاد و رودرو میشد و با آنان حرف میزد، بدون هیچ نگرانی و رنجی؛ پرهیجان بود و نگاهش هم پر از شادی و خنده...
کرونا رفت، اما او همچنان ماسک را بر صورتش دارد.
×××
درحالیکه همهی ما سعی داریم بدون نقاب باشیم یا لااقل با افرادی زندگی کنیم که بدون نقاب باشند اما بهنظرم نقاب برای او دوستداشتنیترین چیز زندگی است.
سراسر زندگی همینگونه متناقض است، این نیز تناقضی از یک درد در زندگی است.
چیزیکه برای همگان نقمت است، برای دیگری نعمت است!
www.Soroushane.ir